علوم انسانی : فلسفه - ادیان و مذاهب - فرهنگ - جغرافیا - تاریخ - باستانشناسی - جامعه شناسی - علوم اجتماعی - علوم سیاسی - حقوق و وکالت - روانشناسی - ادبیات - زبان شناسی و زبان ها - آموزش و علوم تربیتی - کتابداری و اطلاع رسانی - علوم ارتباطات و خبرنگاری - علوم دفاعی و نظامی - تحقیقات علوم انسانی

علوم مدیریتی و بازرگانی : اقتصاد - تجارت و بازرگانی - بانکداری و بانک ها - حسابداری - تبلیغات و بازاریابی - بیمه - تجارت الکترونیک - بورس و بازارهای مالی - مدیریت و برنامه ریزی

هنر : هنر عمومی - تئاتر - سینما - فیلمبرداری - کارگردانی و فیلم نامه نویسی - موسیقی - نقاشی - خطاطی و خوش نویسی - هنرهای دستی - عکاسی - گرافیک - معماری - آشپزی - خیاطی و دوزندگی - مد و طراحی لباس - گریم و آرایشگری - قالی بافی - معرق کاری - مجسمه سازی و پیکر تراشی - رقص و حرکات موزون - انیمیشن و کارتون سازی

دیگر موضوعات : متافیزیک و علوم غریبه - علوم دریایی - روش های پژوهشی و تحقیق - کنکور و المپیاد ها - اطلاعات عمومی - ایران و شهرهای مختلف - آمار و ارقام - ورزش ها - خودرو ها - سفر و معرفی کشورها - دفاع مقدس - سایت های افغانی - اشخاص - کودکان - سالمندان - زنان - دانشجویان - روشنفکران - بسیجیان - سایت های متفرقه

موضوعات کلی : کتابخانه ها و کتاب های الکترونیکی - دایرة المعارف ها و دانشنامه ها - مجلات علمی - مجلات به موضوع - خبرهای علمی - خبرهای عمومی - مراکز اداری - مراکز اداری به موضوع - سایت های انگلیسی ایرانی - دانشگاه های ایران - نشریات - موتورهای جستجو - سایت های عمومی - سایت های مرجع fdsffg


علوم پایه : ریاضیات - فیزیک - شیمی - علوم زمین و زمین شناسی - نجوم


علوم مهندسی : مکانیک - برق و الکترونیک - هوافضا - هوانوردی - عمران - معماری - صنایع و صنعت - معدن - نساجی - متالورژی و مواد - مخابرات و ارتباطات - فناوری - مهندسی عمومی


علوم پزشکی : پزشکی - گوش و حلق و بینی - چشم پزشکی - دندانپزشکی - مغز و اعصاب - قلب و عروق - توانبخشی - پوست و مو - داروسازی - آلرژی و ایمونولوژی - مهندسی پزشکی و فیزیک پزشکی - پزشکی آزمایشگاهی - میکروب شناسی پزشکی - ژنتیک پزشکی - ارتوپدی و فیزیوتراپی - بیماری ها و پاتولوژی - فیزیولوژی و کالبدشناسی - روانشناسی و روان پزشکی - پرتوشناسی و رادیولوژی - کودکان و نوجوانان - زنان و زایمان - سلامتی و بهداشت - تغذیه و رژیم های غذایی - پرستاری - جراحی پلاستیک و زیبایی - درمان اعتیاد - مسائل جنسی - دامپزشکی - مجلات پزشکی - اخبار پزشکی - پزشکان


علوم زیستی : زیست شناسی - زیست فناوری - بیوانفورماتیک - میکروب شناسی - ژنتیک - دامپزشکی - حیوانات و جانور شناسی - کشاورزی و گیاه شناسی - محیط زیست لللل


علوم رایانه : آموزش های کامپیوتری - برنامه نویسی - طراحی وب - فناوری اطلاعات - گرافیک و انیمیشن - اینترنت - سیستم عامل- هک و شبکه - ویروس های کامپیوتری - دانلود نرم افزار - سخت افزار - روبوتیک و مدارمنطقی - اخبار دنیای کامپیوتر - بازی های کامپیوتری - شرکت های کامپیوتری - کامپیوتر عمومی


1 محصل: ارائه کننده مقالات و نکات مفید آموزشی . آموزش کامپیوتر و اصول تجارت الکترونیک ، آموزش فیزیک شیمی ریاضی و زیست شناسی در ایران.

Home
About Us
Contact Us
Article
Google Yahoo

در این قسمت میتوانید سایتهای علمی آموزشی فارسی زبان در زمینه علوم و تکنولوژی را مشاهده کنید.

1- ریاضی

2- فیزیک

3- شیمی

4- زیست و پزشکی

5- کشاورزی

6- کامپیوتر و برنامه نویسی !!HOT

7- آموزش هاي كامپيوتري به فارسي !!HOT

8- آموزش و...

9- مهندسی

10- نجوم و هوافضا

11- زمین شناسی و جغرافیا

12- هنر

13- تاریخ

14- اقتصاد و آمار

15- مدیریت

16- فرهنگی و اجتماعی

17- روانشناسی

18- ادبیات

19- موضوعات کلی

--------------------------------------------------------------------------------

اولين جشنواره
توليد محتواي الكترونيكي شمال كشور
www.mazand.medu.ir
در این قسمت بر آن شدم تاسوالاتی ازفصلهای مختلف شیمی دبیرستانی وپیش دانشگاهی طرح وجمع آوری کنم تا درمواقع ضروری دانش آموزان بتوانند جهت سنجش خود ازآن استفاده کنند.

درصورتیکه هر گونه نظریه اصلاحی ،پیشنهاد ویا انتقادی دارید منت نهاده ودر قسمت پیامهای شما درج نمائید .

--------------------------------------------------------------------------------
قابل توجه فرهنگیان و دانش پژوهان

شما میتوانید مقالات و یا نمونه سوالات خود رااز طریق info@mohassel.com برای ما ارسال نمایید تا به نام شما در این سایت منتشر شود

آموزش 100% عملی
PHP-MYSQL
برای ورود به بازار کار

تهران - خيابان وليعصر - بالاتر از طالقاني - پلاک 549 - طبقه 6- واحد 16
88943266-88943632 کسري رسانه
معرفی رشته های دانشگاهی در ایران
برای آن دسته از دانش آموزانی که قصد ورود به دانشگاه دارند یکی از مهمترین مسایل ، انتخاب رشته دانشگاهی میباشد.

برای کمک به انتخاب بهتر این عزیزان ، از این پس مطالب کاملی درمورد رشته های دانشگاهی جمع آوری کرده و در این قسمت ارائه می کنیم.

در آینده این مطالب کاملتر خواهد شد.

رشته هاي معرفي شده در این سایت:

مهندسي برق
فيزيك
شيمي
رياضي
مهندسي مكانيك
مهندسي كامپيوتر
مهندسي صنايع
مهندسي هوافضا
مهندسی عمران
پزشكی
حسابداری
اصول ارزشيابي پيشرفت تحصيلي(جدید)

پايه‌هاي لرزان ميزهاي موجود در غذاخوريها!!!

 

 


ساعت 7 بعد ازظهر روز چهارشنبه ، چهارم ارديبهشت ماه سال يك هزار و سيصد و نوزده هجري خورشيدي ، راديو در شمار يكي از محصولات فرهنگی ، به صورت رسمي حضور خود را در تهران ، محدوده مرزهاي سياسي ايران و قلمرو فرهنگي زبان فارسي اعلان مي كند .








مقدمه :
راديو را نمي توان براي بهبود و ارتقاء فرآيند توليد، و چاره انديشي براي تدارك طرحهاي بهتر، خاموش كرد و اندكي براي ذهن برنامه سازان و طراحان آن، مجال استراحت داد . خوراك راديو بايد هميشه در كنارش باشد چون او كوچكترين توجهي به خستگي و تمام شدن سوژه هاي تهيه كننده ونويسنده ندارد . برنامه راديو هر روز و هر ساعت معين بايد پخش شود و در غير اين صورت ، شنونده تصور خواهد كرد كه فرستنده قطع شده وتهيه كننده براي جلوگيري ازاين سكوت ناگزير است از برنامه هايي استفاده كند كه به هيچ وجه مورد نظر و توجه مخاطب نيست و اينجاست كه علاقه و اعتماد شنونده نسبت به برنامه شما از بين مي رود و در جستجوي فرستنده ديگر بر
مي آيد و بازگرداندن اين شنونده، واقعاً كار دشواري است .
اگر فرآيند توليد به يك عادت تبديل شد برنامه پس از چندي، دچار كليشه و يكنواختي در محتوا و ساختار شده و به زودي در اذهان مخاطبين خود از رونق و طراوت مي افتد. نقطه آغاز اين نارسائي پنهان از زماني است كه توليد انبوه و پي در پي يك برنامه، تدريجاً موجب كاهش حساسيت هاي هنري و حرفه اي برنامه ساز يا تخليه قابليت هاي هنري خود او مي شود .




وظيفه يك رسانه

در يك رسانه اين نكته مطرح مي شود كه چه مطلب تازه اي مي خواهيم به مخاطبان ارائه بدهيم كه براي آنان جالب و تازه باشد. اگر در مسير برنامه سازي ايده جديدي نداشته باشيم، مخاطب ما را همراهي نخواهد كرد.
براي ارائه اين مطلب جديد بايد بدانيم كه ندانسته هاي مخاطب ما چيست.
به عقيده كارشناسان وظيفه رسانه،گسترش مرزهاي دانش براي مخاطبان و در تمام زمينه هاست.اگر كل دانش را به 3 بخش تقسيم بندي كنيم بخشي از آن، چيزهايي است كه به آن آگاهي داريم. بخشي ديگر، چيزهايي است كه ما نمي دانيم اما بر ندانستن خود، آگاهيم. در واقع مي دانيم كه نمي دانيم. بنابراين اولين فرصت براي برنامه سازان در ارائه برنامه هاي جديد در اين قسمت ايجاد مي شود كه به مخاطبان بياموزند و يا آنها را متقاعد كنند كه بياموزند آن چيزهايي را كه مي دانند، نمي دانند. اما بزرگترين بخشي از كل دانش آن قسمت هايي است كه ما نمي دانيم، نمي دانيم.
در واقع نسبت به آن چيزهايي كه اصلاً نمي دانيم در جهل مركب هستيم وچالش اصلي و واقعی برنامه سازان در اينجاست.








فرآيند برنامه سازي در راديو :

براي نماياندن مراحل ساخت و ارسال پيام ، اغلب از نمودار ساده زير استفاده مي شود :

مرحله الف مرحله ب مرحله ج مرحله د مرحله هـ
عمليات 1 عمليات 2 عمليات 3 عمليات4
فكر يا ايده پيام ساخت پيام انتقال پيام گيرنده پيام
طراحي توليد نظارت امواج
( سوژه ) ( طرح ) ( برنامه ) ( پخش ) ( مخاطب )

نكته حائز اهميت اين است كه در نمودار مذكور، دريافت پيام توسط مخاطب
(مرحله هـ ) لزوماً به معناي پذيرش پيام نيست، بلكه فراگرد پذيرش که حاكي از پيام بر روي مخاطب و در واقع نيل برنامه به هدف خود مي باشد، مستلزم ايجاد نگرش خاص در مخاطب است. يك ارتباط موفقيت آميز، اين نيست كه برنامه ساز، ولو به شايستگي از مرحله (الف) به مرحله (هـ) برسد. يا به عبارتي پيام خود را به گوش مخاطب برساند . بلكه موفقيت آن است كه تأثير و تحولي كه اساساً‌ هدف اين پيام و برنامه بوده است، در مخاطب صورت پذيرد.
اينجاست كه مفهوم ‹‹‌ موفقيت ›› در يك فرآيند ارتباطي روشن مي شود. اين موفقيت در گرو درست عمل كردن، در تمام مراحل ساخت و ارسال پيام
(مراحل الف تا ه مذکور) می باشد. در واقع موفقيت كامل هنگامي تحقق مي يابد که براساس هدف مورد نظر، فكر و ايده صحيح برگزيده شود، پيام، به خوبي طراحي شود،برنامه،درست ساخته شود و انتقال به مخاطب به وجه مطلوب صورت پذيرد.
جوهر هر برنامه راديويي را انديشه( انديشه در معني عام كلمه ) پديد مي آورد.
به بياني ديگر، برنامه هاي راديويي پديده مصنوعي به شمار مي آيد كه ارائه دادن، عرضه كردن، متجلي ساختن و به نمايش ! در آوردن ‹‹ انديشه ›› را در هيئت صوت برعهده مي گيرد .

ايده صحيح :
ايده صحيح و مناسب، عبارت از فكر يا انديشه اي براي برنامه سازي است كه داراي پنج خصوصيت زير باشد:
1ـ مضمون آن مبهم و كلي نباشد و آن را بتوان روشن، واضح و صريح بيان كرد .
2ـ برگرفته از نيازها و مقتضيات جامعه مخاطبين باشد.
3ـ توانايي و قابليت مطرح شدن در رسانه را، از جنبه فرم پذيري و انتقال محتوا
داشته باشد .
4ـ با مباني و ارزشهاي اسلام و نظام جمهوري اسلامي، هماهنگ و همسو باشد .
5ـ در چارچوب اهداف و سياست هاي رسانه قابل توجيه باشد .




مطلوبيت طرح :
جزئيات مندرج در يك طرح راديويي بايد چنان باشد كه بتواند تصويري از برنامه ساخته شده را قبل از ضبط به ذهن متبادر نمايد، لازمه اين خصوصيت آن است كه طرح كاملاً ‹‹ جامع ›› و ‹‹ گويا ›› باشد بطوريكه مطالعه آن، ابهامي براي برنامه ساز در كيفيت ساخت برنامه ايجاد نكند. از سوئي عناصر و مفاهيم بكار رفته در طرح ، بايد متناسب با اهداف، موضوع و ايده پيام باشند. ويژگي اخير همچنانكه خواهيم گفت متضمن ‹‹ انسجام و يكپارچگي ›› طرح است. و بالاخره يك طرح راديويي بايد
‹‹ تازه و بديع ›› باشد كه در مجموعه برنامه هاي راديو، به عنوان كاري نو و در خور توجه، تلقي شود. بررسي مجموعه اين خصوصيات، به لحاظ اينكه ويژگيهاي يك طرح مطلوب(و در واقع شاخص هاي مطلوبيت طرح )را به دست مي دهد، حائز
اهميت است.

بديع و تازه بودن طرح :
گذشته از نكاتي كه در ساختمان يك طرح راديويي از حيث انسجام، جامعيت و گويايي آن بايستي رعايت كرد، خصوصيتي كه براي يك طرح، جنبه ارزشي دارد، تازه و نو بودن آن است. طرحي كه از برنامه هاي پيشين راديو تقليد شده باشد، يا از كار ديگران اقتباس گردد، نمي تواند نزد مخاطبين محبوبيت چنداني دست و پا كند،
از اين رو تلاش برنامه ساز بايد اين باشد كه با ارائه طرح، يا ‹‹ موضوع نو و تازه اي را مطرح كند ›› يا ‹‹ موضوعي را به شكل نو و تازه مطرح نمايد ››.

فرمت هاي اصلي برنامه سازي

همانگونه كه يك نقاش به عنوان يك هنرمند از پنج رنگ اصلي يعني سياه، سفيد، زرد، آبي و قرمز هزاران رنگ خلق مي كند و آثاري ارائه مي دهد كه مشابه با نقاش ديگر نيست، تهيه كنندگان و برنامه سازان هم ده رنگ اساسي و بنيادي در اختيار دارند كه همان ساختارهاي اصلي برنامه سازي هستند. با تركيب يك و يا چند فرمت هر
برنامه ساز قادر است صدها هزار برنامه خلق كند كه با هم مشابه نخواهند بود.
اين 10 فرمت اصلي برنامه سازي عبارتند از:
1ـ مجله ( Magazine )
مجله از تعدادي آيتم تشكيل شده كه اين آيتم ها به وسيله يك مجري با هم ارتباط پيدا مي كنند به همين خاطر ويژگي انحصاري اين فرمت، حضور مجري خواهد بود.
2ـ نمايش ( Drama )
ويژگي منحصر به فرد فرمت نمايش، استفاده از بازيگر است. در واقع بازيگران داستاني را نقل مي كنند و شنونده مي داند كه اين صرفاً يك نمايش است و افراد، حقيقي نيستند.
3ـ گزارش ( Report )
در فرمت گزارش، گزارشگر و يا گزارشگران كه جنبه بي طرفي را هم رعايت مي كنند فقط به يك موضوع واحد مي پردازند و اين ويژگي خاص اين ساختارمحسوب
مي شود.
4ـ مصاحبه ( Interview )
در اين فرمت، پرسش هايي از يك مصاحبه شونده يا بيشتر پرسيده مي شود و آنها پاسخ مي دهند. پس منطق و ويژگي اصلي اين ساختار همان سؤالات هستند و يك
مصاحبه گر خوب كسي است كه بتواند سؤالاتي را طراحي كند كه بيشتر به عمق مطالب پرداخته شده باشد. ميزگرد هم ممكن است يك مصاحبه چند وجهي باشد كه حضور مجري در آن الزامي است.
5ـ بحث ( Discussion )
در اين ساختار، گروهي از مردم درباره موضوعي خاص، بدون حضور مجري بحث و گفتگو مي كنند. در اين فرمت، اساس و پايه، موضوع بحث است و قوام آن، بستگي به انتخاب موضوع مناسب دارد و استدلال ها كيفيت آن را تعيين مي كنند.
6ـ بازي ( Game )
در اين ساختار سناريو و يا قواعد بازي نقش اصلي را ايفا مي كند.
7ـ اظهار نظر و بيان عقايد شخصي ( Testimony )
در اين ساختار شخص و يا اشخاصي عقايد و احساس خود را مستقيماً با مخاطبان خود در ميان مي گذارند. ويژگي منحصر به فرد اين ساختار اين است كه منطق آن براساس عقايد شخصي فرد است.
8ـ تدوين ( Montage )
در اين ساختار قطعات تدوين شده، بدون حضور مجري با هم تركيب مي شوند.
منطق و اساس اين ساختار بر پايه تركيب مطالب و تدوين آنهاست.

9ـ تبيين ( Demonstration )
اين نوع از ساختار، فرآيند و يا شيوه تكوين و يا ساخت چيزي را نشان مي دهد اين فرآيند، الزاماً هدف آموزشي بودن را در بر نمي گيرد.
10ـ زنده ( Actuality )
اين ساختار شامل بيان رخدادي است كه در حال اتفاق افتادن است. بدون هيچگونه تدويني ارائه مي شود و ويژگي منحصر به فردآن، زنده بودن است.

نويسندگی برای راديو

محتواي يك برنامه راديويي را عموماً متن مكتوب كه اصطلاحاً به آن ‹‹ تكست ›› گفته مي شود شكل مي دهد. در واقع عمده پيام هاي راديو از طريق مطالبي كه نويسندگان برنامه ها مي نويسند به مخاطب منتقل مي شود از اين رو يكي از عوامل توليد كه نقش برجسته اي در فرايند برنامه سازي دارد و از پايه هاي مهم و اساسي فعاليت هاي راديويي محسوب مي شود نويسنده است. موفقيت يك تجربه ارتباطي لزوماً در گرو اثربخشي پيامي ست كه براي مخاطبين ارسال مي گردد. اگر اين پيام به شكل مطلوب و سنجيده و منطبق با قابليتهاي رسانه، انتخاب ، تنظيم و طراحي نشود يقيناً آن تجربه ارتباطي با شكست مواجه خواهد شد و با توجه به اينكه در اين بين نويسنده سهم عمده و بسزايي دارد براحتي مي توان به مسئوليت خطيري كه او در شكست يا موفقيت يك برنامه راديويي پي برد. در متني كه براي ديدن ( تلويزيون ) نوشته شده، مخاطب هم زمان با ديدن نمادها، معاني و مفاهيم كلمات به ذهنش متبادر مي شود.
اما در راديو ما بايد متن را به ‹‹ شنيدني ›› تبديل كنيم چون مخاطب نه مانند تلويزيون تصاوير را مي بيند و نه مانند كتاب و روزنامه، حرف و كلمه ها را . بلكه فقط اصوات را مي شنود پس بايدحتي الامكان به زبان قابل فهم مردم نزديك تر باشيم. ما در رسانه شنيداري راديو، برخلاف تلويزيون يا تئاتر كه با چشم سر و كار داريم، صرفاً مجبوريم به قوه شنيداري مخاطب تكيه كنيم. متن راديويي خصوصاً در برنامه هاي علمي بايد استقرايی داشته باشد يعني به جاي پرداختن به كليات، از سطح پائين و جزئيات قابل تصور شروع كند و قدم به قدم شنونده را به موضوع كلي سوق دهد. متن راديويی ما را به تخيل فرا می خواند. در متن راديويي بايد از عنصر تخيل استفاده كنيم. تخيل و بهره گرفتن از مثالهاي گوناگون، باعث ملموس تر شدن موضوع مي شود. در راديو چون جلوه تصاوير را نداريم، از قدرت تخيل شنوندگان ( كه شايد بي نهايت باشد ) سود
مي جوييم. در راديو به دليل داشتن مخاطبان گسترده بايد متني خوانده شود كه متناسب با سليقه و سطح دانش آنها باشد. مسلم است كه متخصصان به كتابهاي علمي مراجعه
مي كنند. پس ساده و قابل فهم عموم بودن از ديگر ويژگيهاي نوشتار راديويي است.
در متن راديويي، نويسنده اي موفق تر است كه بتواند اطلاعات زياد را از طريق كمترين تعداد كلمات و با جملاتي كوتاه به شنونده ارائه دهد. ضمن آنكه اطلاعات مورد نياز را انتقال مي دهد، علاقه مخاطب را همچنان به مبحث موردنظر حفظ كند.
قطعاً جملات ساده و كوتاه براي فهم آسان شنوندگان مناسب تر است و جملات طولاني ملال انگيز و بدون جاذبه. متني كه تنها براي مخاطب دانشمند و فرهيخته نگاشته شده، مناسب راديو نيست. متن راديويي نه آنچنان خشك است كه فقط مساعد عقل قشري خاص باشد و نه آنچنان ساده انگارانه كه مخاطب احساس كند او را دست كم گرفته اند.
زمان در راديو به عقب برنمي گردد. يعني نمي توان به محض اينكه چيزي را شنيديم و متوجه منظور گوينده نشديم، به پاراگرافهاي ماقبل بازگرديم و مثل مطبوعات، خبر را دوباره بخوانيم. پس متن راديويي بايد در همان لحظه و به سرعت با مخاطبش ارتباط برقرار كند و پيام را به سهولت برساند .

تركيب عبارات و پيوستگي جملات در مطلب، طبيعي و منطقي باشد:
ترتيب و توالي كلمات و جملات ، و محل قرار گرفتن آنها در متن بايد از روي انگيزه و فكر باشد. جمله هاي يك متن، حتي واژه هاي آن بايد از آغاز تا انجام به صورتي هماهنگ و پيوسته نوشته شوند و از لحاظ معنا و مفهوم به هم مرتبط، و مكمل يكديگر باشند به شكلي كه متن را به تدريج به سوي نتيجه و مقصود مورد نظر سوق دهند. اين پيوستگي و هماهنگي بايد چنان باشد كه نتوان جمله اي را در متن جابجا يا به متن اضافه و يا از آن حذف كرد .

شكستن افعال متني كه به لفظ قلم نوشته شده ( و بالعكس برگردان عين عناصر شكسته به فرم درست آنها) صحيح نيست:
متني را كه از ابتدا به لفظ قلم و شيوه ادبي نوشته شده نمي توان با شكستن افعال آن دفعتاً به زبان شكسته ( يا محاوره ) برگرداند.
مطلب بايد از آغاز به لفظ شكسته نوشته شود زيرا علاوه بر افعال، تركيب جملات و عبارات ، و فرم عناصر دستوري هم بايد با زبان مزبور تناسب داشته باشد .
مثال :
ـ هنرمند بر آن است كه در اين مقال منزلت انسان را تبيين كند و پيرامون شرافت فطري او سخن براند .
( برگردان نادرست متن به لفظ شكسته )
ـ هنرمند بر اونه كه در اين مقال منزلت انسان رو تبيين كنه و پيرامون شرافت فطري او سخن برونه !
ـ سلام دوستان ، حالتون چطوره ؟ دوست داريد امشب هم در مسابقه برنامه شركت كنيد ؟ … خب، اگه موافقيد، لطفاً‌ آماده بشيد تا سؤالها رو براتون بخونم.
( برگردان نادرست متن به لفظ قلم )
ـ سلام دوستان ، حالتان چطور است ؟ آيا دوست داريد در مسابقه برنامه امشب هم شركت كنيد ؟ … خوب، اگر موافقيد لطفاً آماده شويد تا سؤال ها را برايتان بخوانم.

امكان درك لحظه اي مطلب ( رواني و سادگي خاص راديو:
متن راديو بايد به شكلي نوشته و تنظيم شود كه مخاطب در خلال اجرا عبارات و جملات آن را بفهمد و براي درك مفاهيم آن محتاج تأمل و بازشنوي
( شنيدن مجدد متن)نباشد. از اين رو براي نوشتن متن اولاً، بايد كلماتي را انتخاب كرد كه دور از ذهن نباشد و براحتي بر زبان جاري شود( بطوريكه مخاطب هنگام شنيدن مطلب احساس كند كه گوينده برنامه با او صحبت مي كند نه اينكه نوشته اي را براي او مي خواند).
ثانياً در نظر داشت كه ميزان سادگي و رواني هر متن تابعي از سطح دانش و سن مخاطبين برنامه است .

دوري از جملات طولاني ( دوري مبتدا و خبر ):
1ـ يكي از عوامل بيماري زا كه سلامت انسان را تهديد مي كند و از طراوت روحي و نشاط و شادابي انسان مي كاهد و او را در مقابل بيماريها آسيب پذير مي سازد، آلودگي هواست .
ـ يكي از عوامل بيماري زا كه سلامت انسان را تهديد مي كند آلودگي هواست. آلودگي هوا از طراوت روحي و نشاط و شادابي انسان مي كاهد و او را در مقابل بيماريها آسيب پذير مي سازد.
2ـ امروز در خيابان ضمن آنكه قدم مي زدم مرد بلندقدي را كه بي شباهت به برادرم نبود و چهره اي محزون و آزرده داشت ديدم كه دست كودك سرگرداني را كه مضطرب بود گرفته بود تا از عرض خيابان بگذراند.
ـ امروز از خيابان مي گذشتم، داشتم قدم مي زدم. مرد بلندقدي را ديدم كه بي شباهت به برادرم نبود، چهره اش محزون و آزرده بود. داشت كودكي را از عرض خيابان رد مي كرد، كودكي كه سرگردان و مضطرب بود.
در مثال اخير جمله دوم از نظر معنا هيچ فرقي با جمله اول ندارد تنها تفاوت آن استفاده از مبتدا و خبر، و تقسيم آن به چند جمله ساده و مستقل است بطوريكه اگر كسي براي چند ثانيه هم پيچ راديو را بازكند حداقل يك جمله را مي شنود كه مثلاً:
‹‹ كودكي در خيابان سرگردان است ›› ، يا ‹‹ امروز مرد بلندقدي را ديدم ››.
سبك نگارش در راديو بايد اين چنين باشد. يعني هر يك از جملات داراي معنا و مفهوم خاصي باشد, به شكلي كه هركدام را بتوان از ميان متن برداشت و به تنهائي
ارائه داد در عين آنكه مجموع آنها يك وحدت كلي دارد كه هدف اصلي نوشته را بيان مي كند.

زيبا نويسي:
مطالب راديو در عين سادگي و رواني بايد به شكلي جذاب و دلپذير نوشته شوند.
گاه موضوعي ساده و كم ارزش به سبب نگارشي زيبا مدتها در ذهن شنونده مي ماند
و چه بسا موضوعات مهم و با ارزش كه به علت نامطلوب بودن شيوه ارائه، شنونده چندان رغبتي به شنيدن آنها نشان نمي دهد. بدين لحاظ زيبانويسي از مهمترين اركان نويسندگي راديوست كه در يك تعريف كوتاه و مجمل مي توان آن را
‹‹ عرضه مفاهيم به شيواترين و پذيرفتني ترين صورت ممكن ›› توصيف كرد.

شروع جذاب:
براي آنكه مطلب در ذهن مخاطب تأثير بگذارد و او را با خود همراه سازد بايد آغازي زيبا و دلنشين داشته باشد. به عنوان مثال اولين جمله متن بايد خيلي كوتاه و جالب باشد، آنچنانكه شنونده را در پيگيري مطلب علاقمند و راغب نمايد.
گاه طرح يك سؤال در آغاز سخن، يا يك عبارت تعجب آور، يا يك ضرب المثل، يا گزيده اي از سخن شخصيت هاي بزرگ مي تواند چنين حالتي ( شروع جذاب ) را ايجاد كند.
تهيه كنندگي برای راديو

انسجام و هماهنگي :
انسجام، حاصل ذهنيت منطقي برنامه ساز است و خصيصه ايست كه موجب مي شود برنامه از يك كليت واحد برخوردار باشد( نه اجتماعي از اجزاء و تكه هاي جدا از هم ) و هماهنگي نيز همان تناسب و توازن منطقي بين اجزاء برنامه است .
يكي از ارزشهاي اساسي در كار تهيه كننده آن است كه برنامه او به عنوان يك اثر هنري از انسجام و هماهنگي لازم برخوردار باشد، يعني چنان باشد كه داراي يك نظام و روند منطقي است و مسير منظم و معيني را دنبال مي كند، بطوريكه هنگام شنيدن بوضوح احساس شود كه تهيه كننده براي رسيدن به مقصود خود برنامه را با فكر و انديشه قبلي طراحي كرده است نه آنكه نحوه انتخاب و چيدن اجزاي برنامه بدنبال هم براساس تصميمات لحظه اي و يا باري به هر جهت باشد .
از مظاهر انسجام و هماهنگي در برنامه وجود آيتم هاي متناسب و متوازن است كه تركيب و توالي آنها به ذهن شنونده، شكيل و منطقي مي نمايد و اين ناشي از تنظيم دقيق و داهيانه كنداكتور برنامه است كه مفاهيم را در فرمهاي متنوع مانند حلقه هاي منظم يك زنجير به هم پيوند مي دهد، و روند آن ( طرح و بيان تدريجي موضوع )
بر اصل سببيت اجزا استوار است . يعني در مورد هر جزء برنامه پاسخ اين سؤال كه چرا اين جزء در اينجا واقع شد، معلوم و روشن است و در يك نگاه آرماني اجزاء برنامه چنانند كه نمي توان جزئي را جايگزين جزء ديگر كرد و يا جزئي از برنامه ها را حذف و جزء ديگري را اضافه نمود. وجود چنين حالت و خصيصه اي در برنامه مانع از طرح مقولات و موضوعات پراكنده و نامتجانس مي گردد. در واقع مي توان گفت : ‹‹ اصلي ترين معيار سنجش انسجام و يكپارچگي برنامه ترتيب و توالي منطقي آيتم ها و تناسب و هماهنگي آنها با يكديگر است ›› .
در خصوص آيتم هاي يك برنامه و زمان اختصاص داده شده به هر كدام نيز، رعايت اختصار در هر شرايطي مطلوب است. متأسفانه يكي از ضعفهاي عمده برنامه ها، طولاني بودن بي مورد مطالب، گزارش ها، مصاحبه ها، گفتارهاي كارشناسي و نظاير اينهاست . اين امر موجب كشدار شدن، افت ريتم، و يكنواختي برنامه مي گردد، چيزي كه عموماً براي شنوندگان ملال آور و انتقاد آميز مي باشد . يك گفتار يا گزارش بايد به
اندازه اي پخش شود كه مفهوم را انتقال دهد نه بيشتر . بنابراين از طرح همزمان مفاهيم موضوعي در يك آيتم گزارشي و يا يك مطلب بايد خودداري كرد .

جذابيت :
يك ارزش اساسي ديگر در كار تهيه كننده آن است كه برنامه خود را به شكلي جذاب و دلپذير ارائه دهد. رعايت انسجام و هماهنگي، شرط لازم و اصولي يك برنامه است اما اين شرط به تنهايي براي مطلوبيت و موفقيت يك اثر كافي نيست. يك برنامه را بايد به شكلي ارائه داد كه محتواي آن شور و احساس مخاطب را برانگيزد و بر ميل و كشش او هر لحظه بيفزايد. از اين رو در ارزشگذاري كار يك تهيه كننده،
زيبائي و جذابيت برنامه، يك شرط است و هر تدبيري كه او در خلق جاذبه هاي راديويي معمول داشته باشد، يك ارزش تلقي مي شود.

آرم برنامه:
تهيه و ساخت يك آرم مناسب و مطلوب براي برنامه از مهمترين وظايف يك
تهيه كننده است. آرم مدخل برنامه است و از قسمت هاي مهم آن به شمار مي رود از اين رو موسيقي آرم و نام برنامه بايد در نهايت دقت، ظرافت و حوصله انتخاب شود .
موسيقي آرم بايد كوتاه، ملوديك، جذاب و دلنشين و در عين حال تداعي كننده محتواي برنامه باشد .
ملوديك در يك بيان ساده يعني آنكه، موسيقي داراي لحن و آهنگ خاصي باشد كه شنونده بتواند آن را زمزمه كند و به ذهن بسپارد. همچنين براي آنكه يك موسيقي تداعي كننده موضوع خاصي باشد تركيب سازها اهميت دارد، به عنوان مثال وجود سازهاي بومي ( نظير دو تار خراسان و ني همبانه بوشهر ) در قطعات موسيقي،
ذهن شنونده را به برنامه هاي روستائي و فولكلور معطوف مي سازد و كوتاهي و دلنشين بودن موسيقي آرم بدان جهت است كه تكرار روزانه آن خسته كننده و ملال آور نباشد.
موسيقي آرم بايد با موضوع، محتوا و فضاي برنامه و ريتم اجراي آن متناسب و هماهنگ باشد. به عنوان مثال يك قطعه موسيقي ريتميك الكترونيك مناسب فضاي يك برنامه تاريخي نيست و بالعكس يك قطعه موسيقي پرحجم فيلم براي برنامه هاي تفريحي و سرگرم كننده، هماهنگي ندارد. همينطور موسيقي هاي خارجي مناسب
برنامه هاي شعر و ادب فارسي نيستند.
از لحاظ ريتم هم قطعه موسيقي اي كه مناسب آرم برنامه صبحگاهي ست، براي يك برنامه عرفاني و ادبي تناسب ندارد (به لحاظ اختلاف ريتم برنامه‌ها )
موسيقي آرم نبايد تكرار آرم هاي شناخته شده و يا از قطعات موسيقي فاصله متداول در برنامه هاي راديويي باشد .
موسيقي آرم بايد داراي خصيصه ‹‹ آغاز ›› باشد .
آغاز يعني اينكه به ذات خويش مستلزم آن نباشد كه دنبال چيز ديگري آمده باشد. بنابراين قطعه موسيقي آرم نبايد از وسط يك ‹‹ جمله ›› موسيقي شروع شود و يا آغاز آن به شكل فيداين ( حضور تدريجي در حوزه شنوايي ) باشد.
در انتخاب موسيقي آرم براي موضوع هاي فرهنگي محلي ، موسيقي بومي منطقه مورد نظر ترجيح دارد.
موسيقي آرم بايد فراز و نشيب مناسب جهت اعلام نام برنامه و عبارات و نمادهاي كلامي ديگر را داشته باشد .
در تركيب آرم رعايت تناسب و تعادل منطقي بين موسيقي و ريتم، عنوان برنامه، حالت بيان و خصايص كلام، همچنين ويژگي هاي اقليمي، حائز اهميت است.
توجه به اين امر هنگامي كه از گزيده سخنان شخصيت هاي انقلاب، يا كلمات قصار معصومين (ع) در متن آرم استفاده مي شود، يا ابياتي از يك شعر و فرازي از يك آواز يا برخي صداهاي طبيعي ( ساند افكت ) به آرم ضميمه مي شود، بيشتر اهميت و ضرورت مي يابد. از جمله آنكه در متن موسيقي نبايد ضربه هاي اضافي يا سكوت
بي مورد ( منظور ناهماهنگ با مختصات اعلام است ) وجود داشته باشد .

به طور کلی اين ترکيب( موسيقی و کلام) می بايد در برگيرنده اين توانمندی باشد که
( تصاوير ذهنی) ولو کم رنگ و محو از قلمرو موضوعی، قالب عرضه،
مختصات جامعه آماری، هدف يا اهداف مورد عنايت برنامه را در ذهن و خيال مخاطبان
( اعضای انسانی جامعه آماری مد نظر) پديد بياورند.

نام برنامه :
بايد جذاب و خوش آهنگ باشد و در عين حال ، متناسب با ايده و موضوع پيام انتخاب شود. بطوريكه نتوان موضوع ديگري غير از موضوع برنامه مورد نظر را تحت آن نام مطرح كرد. بطورمثال انتخاب عنوان كلي ‹‹جوانان›› براي برنامه اي كه صرفاً
مجموعه اي از دانستنيهاي عمومي و پيامهاي تفريحي را به مخاطبين جوان عرضه
مي كند، انتخاب مناسبي نيست زيرا تحت همين عنوان مي توان موضوع ديگري نظير مباحث كارشناسي تربيتي و رواني قشر جوان را نيز مطرح نمود .
علاوه بر آن ، عنوان برنامه بايد الهام بخش باشد و خيال مخاطب را برانگيزد ، البته نه آنقدر پيچيده و سمبوليك كه هرگونه تلقي مخاطب از محتواي برنامه را ناممكن سازد ، و نه آنقدر عاميانه كه از فرط سادگي ، پيشاپيش محتواي برنامه را برملا سازد .
فرم هايي كه براي ساختار يك برنامه در طرح پيش بيني شده اند بايد با محتواي پيامها، متناسب و هماهنگ باشند . به عنوان مثال در يك برنامه روستائي ارائه گفتار در مورد بيماري دام ، عموماً با قالب كارشناسي مطلوب تر است تا از زبان گويندگان و به شكل خواندن متن. يا در يك برنامه اقتصادي ، انعكاس خبرهاي روزانه بازار بورس، با قالب گزارش معتبر تر است. متأسفانه يكي از مشكلات عديده برنامه هاي راديو، همين خلط قالب هاست. مثلاً چيزي كه فرم و برنامه نمايشي ندارد به صرف تنوع، به نمايش تحميل مي شود يا سخني را كه قاعدتاً گوينده با خواندن متن بايستي آن را بيان كند ، در ليد گزارشگر برنامه، در سطح خيابان نمايان مي شود . همينطور پيامي را كه يك كارشناس يا يك پزشك به اقتضاء تخصص خود بايد مطرح كند ، مجريان برنامه آن را عنوان مي كنند . اين استفاده نابجا از قالب ها، ساختار برنامه را تضعيف مي كند و از نفوذ و تأثير پيام بين مخاطبين مي كاهد.

كنداكتور برنامه:
زمان اختصاص داده شده به هر يك از اجزاء كنداكتور هفتگي برنامه ( كه به تفكيك ايام هفته در طرح بيان می گردد) بايد متناسب با موضوع و فرم مورد نظر باشد . به طوريكه ريتم و آهنگ برنامه را حفظ نمايد . ‹‹ بررسي هاي علمي مختلف نشان
مي دهد كه يك برنامه 13 تا 14 دقيقه اي در صورتي توجه شنونده را تا پايان به خود معطوف خواهد ساخت كه به قسمت هاي گوناگون تقسيم شده باشد . براساس تجارب علمي ، اكثريت مردم عادي از گفتار راديويي يكنواخت كه بيش از 6 تا 8 دقيقه باشد ، زود احساس خستگي مي كنند ، ديالوگ يا گفتگوي دو طرفه ، شنونده را كمي بيش از مدت فوق پاي راديو خواهد نشاند و شايد مدت آن حداكثر 10 دقيقه باشد ››.

کاربرد موسيقي فاصله ، موسيقي متن و سرود در برنامه
انگيزه و دليل:
هرگونه استفاده از موسيقي در برنامه بايد با منطق و انگيزه توأم باشد ، از بكارگيري موسيقي بي اثر ، بي هدف و غير ضروري بايد اجتناب كرد ، حتي اگر موسيقي در نوع خود بسيار زيبا و گوش نواز باشد .
يادآور مي شود كه موسيقي در برنامه ها عموماً به منظور كمك به القاء مفاهيم و حس متن ، حالتهاي اجرا ، تعويض آيتم ها و جداسازي دو بخش گفتاري ، ايجاد فاصله و استراحت دادن به ذهن شنونده ، گذشت زمان ( مثلاً تصميم به نقل ماجرا ) ، همراهي با اشعار و قطعات ادبي براي تلطيف بيشتر ذهن شنونده ، و رعايت اينها استفاده مي شود .
رعايت جمله موسيقي:
موسيقي هم مانند كلام داراي ‹‹ جمله ›› است و يك جمله موسيقي مانند جمله كلامي داراي مبتدا و خبر است كه به صورت ملودي مشخصي عرضه مي شود و داراي ابتدا و انتهاي معيني است .
بنابراين نبايد اين جمله را ناقص پخش كرد، بايد كامل و قانع كننده باشد
( ولو آنكه قسمتي از جمله مزبور زير متن شنيده شود ) بخصوص در نوعي از قطعات موسيقي سنتي نظير رنگ و چهارمضراب كه ريتم و پيوستگي خاصي دارند رعايت اين مسئله حائز اهميت بيشتري است . قطع يا فيد ناگهاني موسيقي در اوج چهارمضراب موجب وهن نوازنده خواهد بود.

تناسب ريتم و حالت:
ريتم، حالت و نوع موسيقي در برنامه ( اعم از موسيقي فاصله يا متن ) بايد با ريتم، حالت و موضوع كلام و نوع مخاطبين برنامه هماهنگ باشد .
مثلاً كلام اگر سريع بيان و اجرا مي شود، ريتم موسيقي هم بايد چنين باشد، حالت بيان اگر محزون باشد موسيقي نيز چنين حالتي را القا كند و بالاخره كلام ادبي، كلام تاريخي و كلام علمي هر كدام موسيقي مناسب خود را مي طلبند، اين تناسب در مورد نوع مخاطب هم بايد رعايت شود. موسيقي مربوط به برنامه هاي كودك با موسيقي گروه جوان تفاوت دارد. همچنين تأكيد مي شود كه : موسيقي همراه كننده اشعار و متون ادبي ، اخلاقي و عرفاني ( نظير نيايش و گزيده كلام معصومين (ع) ) هم از لحاظ نوع موسيقي، ريتم و حالت آن و هم از نظر تركيب سازها بايد با موضوع و مفاهيم شعر و متن متناسب باشد . نقش سازبندي در انتخاب قطعه موسيقي همان است كه به عنوان مثال در هنگام پخش نيايش ، ساز عود يا ني را اقتضاء مي كند و بالاخره تأكيد روي اين نكته ضروريست كه در برنامه از ايجاد هرگونه تضاد بين فضاي موسيقي و متن بايد اجتناب نمود . مثلاً همراهي غزل حافظ با موسيقي لايت، مطلوب و صحيح نيست . انتخاب جمله موسيقي بايد به گونه اي باشد كه مكمل جمله گفتاري باشد مثلاً اگر مطلب با هيجان بيان شود، موسيقي نيز بايد با اين حالت سازگار باشد .
تناسب زماني:
انتخاب موسيقي در يك برنامه بايد با زمان پخش آن متناسب باشد، موسيقي صبح بايد نشاط آور و پرتحرك باشد و موسيقي انتهاي شب، سنگين و آرامش بخش .
تنوع و پرهيز از تكرار:
قطعات موسيقي برنامه به فراخور موضوع بايد متنوع و دلپذير باشند و استفاده از يك قطعه موسيقي خاص و تكرار بي مورد آن در فواصل برنامه هرچند هم كه جذاب باشد برنامه را يكنواخت و كسل كننده مي كند . در عين حال در بخشهايي از برنامه كه موضوع و هدفي واحد و معين دارند استفاده از موسيقي هاي متنوع و ناهمگن
( به لحاظ نوع موسيقي) با فواصل كوتاه، در شنونده ايجاد آشفتگي ذهني مي كند و حالتي آزار دهنده دارد .

دقت در شيوه پخش يا قطع موسيقي:
موسيقي فاصله بين دو آيتم يا دو گفتار ، نبايد به محض شروع آيتم دوم از بين برود يا ناگهان قطع شود نه اينكه بدون منطق در زمينه متن باقي بماند بلكه بايد به شكلي محو شود كه شروع صحنه يا آيتم جديد كاملاً طبيعي جلوه كند .
اصولاً موسيقي بايد به صورتي پذيرفتني و طبيعي در حوزه شنوايي قرار گيرد و يا از حوزه شنوايي خارج شود، بنابراين فيد كردن موسيقي بايد توأم با دقت و ظرافت كافي باشد .
رعايت سطح صداي موسيقي:
رعايت تناسب و تعادل سطح صدا ( لول ) بين كلام و موسيقي از ضروريات يك برنامه است . در اين زمينه مشخصاً بالا بودن سطح صداي موسيقي و غلبه موسيقي بر كلام در برنامه ( كه بسيار هم مورد انتقاد شنوندگان بوده و به گوش آزاردهنده است )، مورد نظر مي باشد .

گويندگی در راديو
توانايي در برقراري ارتباط:
يك گوينده بايد آن قدرت را داشته باشد كه با شنونده خود از راه مطالبي كه براي او مي گويد ارتباط برقرار كند به طوري كه اگر روزي شخص ديگري به جاي او
عهده دار اجراي برنامه شد، فقدان او به خوبي احساس شود ( از مظاهر اين توانائي، برخورداري از ‹‹ قدرت بيان ›› و تسلط بر ارتباط هاي زنده است ) .

توانايي در انتقال مفاهيم :
يك گوينده بايد فكر و مفهومي را كه در متن است به راحتي به شنونده منتقل نمايد ، خصوصاً هنگامي كه در عبارات ايهام لفظي وجود داشته باشد گوينده بايد بتواند مفهوم اصلي را تشخيص داده همان را انتقال دهد .
در اين زمينه نكته مهمي كه گوينده قطعاً بايد رعايت كند بخش بندي صحيح جملات و حالت هاي بياني خاصي است كه در متن ضرورت مي يابد ،
به عبارت ديگر گوينده بايد به جا و به اندازه در يك متن مكث و يا توقف داشته باشد و به اقتضاء مورد جملات را با حالت ( تأكيد، تعجب، تحسين، استفهام و … ) بيان نمايد .
تناسب بيان:
خصوصيات صداي گوينده و بيان او بايد با فضاي برنامه و موضوع آن متناسب باشد . اين خصوصيات است كه موجب مي شود گويندگي يك برنامه شعر و ادب با يك برنامه ورزشي تفاوت داشته باشد . مثلاً يك صداي بم و مسن براي اجراي برنامه گروه جوان چندان مناسب نيست .
تناسب ريتم:
سرعت اجراي گوينده بايد با ريتم برنامه و محتواي آن هماهنگ باشد . به عنوان مثال در يك برنامه متنوع و پر آيتم ( نظير جنگ هاي راديويي ) گوينده نبايد متن را آهسته و كند اجرا كند .
گزارش و مصاحبه در راديو
تفاوت گزارش و مصاحبه:
منظور از مصاحبه گفتگويي ست كه بر سر يك موضوع، بين مصاحبه كننده برنامه و شخصي كه از آن موضوع اطلاع و آگاهي دارد صورت مي گيرد. مصاحبه را مي توان داخل استوديو ( گفتگو بين مجري برنامه و ميهمان ) و يا خارج از استوديو
( گفتگو بين مصاحبه كننده و اشخاص مطلع ) انجام داد .
و اما گزارش حالت خاصي از مصاحبه است كه تابع زمان و مكان است و آن گفتگويي است كه عموماً در مورد يك واقعه يا رويداد ، خارج از استوديو و در زمان و مكان خاصي ( محل وقوع رويداد ) صورت مي پذيرد .
بنابر تعريف مزبور نمي توان هر مصاحبه اي را گزارش اطلاق نمود . صرف اينكه يك گفتگو در سطح خيابان يا معابر و اماكن عمومي انجام شده باشدگزارش تلقي نمي شود. كلاً گفتگو پيرامون موضوعي كه شخص مورد مصاحبه و اختصاصاتي نظير زمان و مكان در آن مؤثر نيستند گزارش محسوب نمي شود .
فرضاً شما مي خواهيد در مورد ‹‹ ارزش وقت ›› صحبت كنيد . شخصي كه با او گفتگو مي كنيد مي تواند يك كارمند، پزشك، معلم، كارگر ، زن خانه دار و يا هر فرد ديگر باشد. همينطور مكان مصاحبه مي تواند خيابان، محله، ترمينال مسافربري، فرودگاه، ايستگاه راه آهن، بازار يا هر جاي ديگر باشد و نيز اين گفتگو را مي توان صبح، ظهر ، عصر، شب و هر وقت دلخواهي انجام داد. تا اينجا هيچكدام از حالت هاي فوق گزارش نيستند مگر شما مسافري را در ايستگاه راه آهن پيدا كنيد كه به دليل دير رسيدن از مسافرت بازمانده باشد و اين تأخير زياني را متوجه او ساخته باشد در اينصورت اگر با او در مورد ارزش وقت صحبت كنيد اين گفتگو يك گزارش خواهد بود. زيرا شخصي كه با او صحبت مي كنيد و مكان گزارش و زمان آن موضوعيت دارند ولي اگر با همين شخص در مورد محبت و دوستي صحبت كنيد گفتگوي شما يك مصاحبه عمومي خواهد بود زيرا مكان و زمان گفتگو و احياناً شخص مورد نظر در موضوع بحث مدخليت ندارند چرا كه اين گفتگو را با همان شخص يا شخصي ديگر ، در جايي غير از ايستگاه راه آهن و در زماني غير از آن لحظه هم مي توان انجام داد .
نوعي از گزارش كه بازگو كننده يك رويداد خاص است ، مسئله را روشن تر خواهد كرد . فرض كنيد موضوع گفتگو انعكاس مراسم استقبال از دانش آموزان ايراني شركت كننده در مسابقه المپياد جهاني باشد و اشخاصي كه با آنها گفتگو مي شود دانش آموزان و خانواده هاي آنها باشند و نيز مكان گفتگو فرودگاه و زمان آن لحظاتي پس از ورود باشد گفتگوي مزبور يك گزارش است زيرا واقعه مورد گزارش در زمان و مكان ديگر با اشخاص ديگر ميسر نيست .
نكته مهمي كه در اينجا لازم است به آن اشاره شود ‹‹ توصيف ›› مكان و زمان و فضاي گفتگوست .
وجود اين مشخصه در يك گزارش ( كه شرح و بيان يك واقعه مورد نظر است ) عموماً ضروري و حائز اهميت است. در حاليكه در يك مصاحبه عمومي توصيف فضاي گفتگو غالباً زائد و غير ضروري به نظر مي رسد .
بهرحال گزارش از مشاغل پيچيده راديويي ست و اگرچه يك گزارش خوب، ظاهري ساده و روان دارد ( شبيه مكالماتي كه در طول روز انجام مي دهيم ) اما با همين ظاهر ساده نكات و ظرائف بسياري در آن نهفته است، نكاتي كه شنونده راديو هرگز متوجه آنها نمي شود و همين است راز موفقيت يك گزارش. يعني مهارت هاي حرفه اي در انجام يك گزارش چنان به كار رود كه حاصل كار به گوش شنونده تنها يك گفتگوي ساده باشد. در واقع گزارشگر در محدوده كار خود يك تهيه كننده است،
تهيه كننده اي كه پرداخت موضوع برنامه را در مقياس كوچكتر برعهده دارد و نيز يك گوينده است ، گوينده اي كه در آن واحد با دو مخاطب رو در روست :


‹‹ شخصي كه با او گفتگو مي كند ›› و ‹‹ شنونده برنامه ›› و بالاخره يك صدابردار است ، كه بايد مكالمه خود با طرف مقابلش را در نهايت دقت و ظرافت و با در نظر داشتن مكان و موقعيت مصاحبه و آثار محيطي، ضبط نمايد .

مطلوبيت اديت و اصلاح
انجام هرگونه اديت و اصلاح روي نوار مصاحبه يا گزارش به جهت حذف قسمت هايي كه قابل پخش نيستند يا قسمت هايي كه فاقد ارزش هستند ، يا حذف تكرار كلمات و جملات ، و كوتاه كردن مدت مصاحبه بايد سنجيده و مطلوب باشد بطوريكه در نوار رعايت فاصله هاي لازم ( مكث طبيعي در حين گفتگو ) و توازن لحن و بيان بشود. اديت نبايد موجب پرش ناگهاني ( يا افت ) در كلام ، و از هم گسيختگي بحث شود و نيز شروع و پايان كلمات در برش نوار خورده نشود. توجه داشته باشيم كه اديت صحيح و بجا نقش مهمي در انسجام و زيبائي مصاحبه دارد ، در اين زمينه خصوصاً بايد دقت داشت كه پاسخ ها با لحن ناتمام و ناقص خاتمه نيابد و مصاحبه در انتها بدون دليل و بطور ناگهاني قطع نشود ( در حاليكه برنامه هنوز فرصت دارد ) و بالاخره با اديت نبايد مفهوم حرفهاي گوينده را عوض كرد .



اصول ارزشيابي برنامه هاي راديو


با توجه به مطالبي كه گذشت عجالتاً ساده ترين مفهومي كه مي توانيم در مورد ارزشيابي يك برنامه راديويي بيان كنيم ‹‹ بررسي و سنجش ميزان و موفقيت برنامه ›› است. ارزشيابي را به سه مرحله مجزا ، تحت عناوين ‹‹ ارزشيابي ابتدائي ( آغاز ) ›› ،
‹‹ ارزشيابي همگام ›› و ‹‹ ارزشيابي پاياني ( تأثير ) ›› تقسيم می کنند.
‹‹ ارزشيابي آغاز ›› نخستين مرحله از فرايند ارزشيابي يك برنامه است، كه منحصر به بررسي و مطالعه ‹‹ ايده ›› و ‹‹ طرح ›› برنامه، از لحاظ انطباق با نيازهاي مخاطب، شرايط و مقتضيات جامعه و چارچوب سياست ها و اهداف سازمان مي باشد .
‹‹ ارزشيابي همگام ›› بررسي ميزان مطلوبيت برنامه ، پس از توليد آن است .
در واقع پس از آنكه طرح، تصويب شد و به مرحله ضبط و اجرا ( برنامه ) درآمد، اين موضوع كه آيا ملاك هاي مورد نظر طرح ، رعايت شده است يا خير و نيز چگونگي پرداخت محتوا و ساختار آن و در واقع ميزان مطلوبيت برنامه ( صرفه نظر از نوع تأثير آن بر روي مخاطب ) بررسي و ارزيابي مي شود.
‹‹ ارزشيابي تأثير ››‌، سنجش ميزان موفقيت برنامه از لحاظ تحقق اهدافي است كه برنامه ساز در طرح مورد نظر ، قبلاً آن را پيش بيني كرده است . در اين ارزشيابی، هدف برنامه و نوع تأثير و تحولي كه برنامه ساز انتظار داشته است بر روي مخاطب ، پس از شنيدن برنامه صورت پذيرد، مورد مطالعه و ارزيابي قرار مي گيرد.


نمايشنامه نويسي

بديهي است كه ‹‹ نمايشنامه نويسي ›› يا ‹‹ درام نويسي ›› را نيز بايد در عرصه هايي از ادبيات داستان پرداز جستجو كرد كه قاموس آن در قياس ، تفاوتهايي با ‹‹ داستان ›› دارد . به عبارتي با وجود اشتراكات فراوان به لحاظ تلاش هر دو در انتقال خميره اي داستاني به مخاطب ، نوع برخوردشان با داستان تفاوتهايي در ساختمان هر دو ايجاد كرده است .
يك ‹‹ نمايشنامه ›› يا ‹‹ درام ›› قطعاً در زمان ‹‹ حال ›› مي گذرد . به عبارتي مهمترين ‹‹ زمان ›› براي آن زمان ‹‹ حال ›› است و زمانهاي ديگر ـ گذشته و آينده ـ اگر در آن طرح شوند از آن جهت است كه تأثير آنها در ‹‹ حال ›› كاويده شود . گفتني است كه تمام صورتهاي دراماتيك ـ به عبارتي فيلمنامه هم ـ در اين تعريف
مي گنجد .
از سويي ديگر بايد در نظر داشت كه ‹‹ ادبيات داستان پرداز ›› مبتني بر توصيف
( Discription ) است در حالي كه ‹‹ درام ›› همانگونه كه از نامش برمي آيد،
ـ ‹‹ درام ›› به معني ‹‹ عمل ›› و ‹‹ شدن ›› ـ مبتني است بر عمل و حركت ؛ به عبارتي وجوه توصيفي داستان نيز در دل موقعيت و از طريق روابط و ديالوگها و اعمال شكل گرفته ، به نتيجه مي رسند .
بديهي است ‹‹ روايت ›› ( Narration ) نيز ، البته به مفهوم خاصش به عنوان صورتي از ادبيات كه گاه تنه به ‹‹ داستان ›› و گاه به ‹‹ نمايش ›› مي زند ،
در هر شكلش از زواياي فوق با ‹‹ نمايشنامه ›› متفاوت خواهد نمود .

كاربرد فلاش بك در نمايش راديويي :
براساس آنچه در بخش پيشين آمد ، دريافت پيچيده اي نيست كه فلاش بك
( Flashback ) يا بازگشت به گذشته را تنها وسيله مستمسكي جهت پررنگتر ساختن تأثير و اهميت موقعيت دراماتيك و همينطور كاوش در تأثير‹‹ گذشته ›› در
‹‹ حال ›› و ‹‹ امروز ›› كاراكتر و زندگيش و ساختن و ساز و پيشرفت وضعيت موجود در نمايشنامه بدانيم . بديهي است كه دانش درباره ‹‹ گذشته ›› ، قضاوت ما را درباره
‹‹ حال ›› و ‹‹ امروز ›› دقيق تر و بي نقص تر خواهد ساخت . شايد لازم به ذكر باشد كه به هر صورت استفاده از اين شكل ‹‹ بازشناسي ›› در درام پسنديده نيست .
آنچه ذكرش رفت ، كاركرد و تأثير ‹‹ فلاش بك ›› بود ، اما ‹‹ فلاش بك ›› و
‹‹ فلاش فور وارد ›› ( Flash Forward ) يا ‹‹ بازگشت به آينده ›› ، صورتهايي از بازشناسي هستند كه گرچه بي رنگ اثر را به پيچيدگي مي رسانند كه مطلوب ساختمانهاي دراماتيك است اما اجرا و ويژگي آنها بالاخص در راديو ممكن است باعث تشتت رواني مخاطب و ايجاد اغتشاش در مسير برقراري رابطه اي سنجيده ميان او و اثر گردد .
ژانر:
ژانر ( Genre ) يا ‹‹ نوع ›› كه در اصل كلمه اي فرانسوي است و در انگليسي با لفظ ‹‹ Kind ›› مترادف به شمار مي آيد ، در واقع محصول همجواري و عمل همسوي سيستم هاي متنوع ( Systems ) دانسته مي شود و در زمينه آثار داستان پرداز در مديوم هاي مختلف ، به حوزه اي گفته مي شود كه در آن ، آثار مختلف به اشتراكهايي در زمينه مضمون ، شكل ( Form ) ، نگاه و تأثير و تأثرهاي عاطفي مي رسند . اينگونه آثاري كه متعلق به ژانر واحدي هستند ، از زواياي فوق به هم شباهت مي يابند و در يك رديف قرار مي گيرند .
ژانر يا نوع در تئاتر محدود است و بسياري رقم ‹‹ پنج ›› براي تعداد آن در نظر
مي گيرند ، ( تراژدي ، كمدي ، ملودرام ، تراژيكمدي و ماسك ) و برخي تنها سه رقم مي دانندش( تراژدي، كمدي، ملودرام ).
تعداد آنها محل بحث ما نيست ؛ چراكه خواه ناخواه بحث صحت و سقم نظريات مختلف پيش مي آيد . اما اين ميان ذكر نكته اي ضروري به نظر مي رسد .
با توجه به اينكه ساختمان ( Construction ) نمايش راديويي ، تركيب معقولي از ساختمان سينما و تئاتر محسوب مي شود و رد بسيار محسوس و شايان اعتنايي از سينما در آن لمس مي شود ، شايد بتوان تعدد قابل توجه ژانرها در سينما را به راديو هم نسبت داد . در سينما ژانرها بسيار متعدد و گسترده اند. ( كمدي ، پليسي ، وسترن ، ملودرام ، وحشت ، سياسي، هجويه، گنگستري، نوآور، حادثه، فاجعه، جنگي و … ) شايد بتوان به دليل شباهت هاي ميان ساختمانهاي ‹‹ راديو ›› و ‹‹ سينما ›› در حوزه هاي دراماتيك، در راديو هم تنوع و تعدد ژانر را پذيرفت.

ميزانسن :
‹‹ ميزانسن ›› كه در واقع عبارتي فرانسوي به معناي ‹‹ حركت روي صحنه ›› است،
در تمام مديوم هاي وابسته به درام ( تئاتر ، سينما ، راديو و تلويزيون ) مفهوم و تعريف روشن و واحدي دارد .
ميزانسن با وجود معناي روشن عبارت فرانسوي اش مفهومي گسترده تر دارد . در واقع ميزانسن به عملكرد هماهنگ و هم سوي عناصر اجرايي با همديگر درجهت القاي عملي خاص يا حسي خاص در موقعيتي خاص گفته مي شود . بر اين اساس در راديو ، تنها تغيير اين تعريف به بخش ‹‹ عناصر اجرايي ›› برمي گردد كه در مديومهاي فوق الذكر با هم تفاوتهايي دارند .
با اين ديدگاه ، عملكرد هماهنگ بازيگر ، ميكروفون ، افكت ، آمبيانس و موسيقي در راديو جهت انتقال و القاي عمل و حسي خاص در موقعيت دراماتيك اثر راديويي را ميزانسن خواهيم ناميد .

پرسپكتيو در نمايش راديويي :
ايجاد بعد در فضاسازي و القاي فضاي صوري عناصر در راديو ، بيشترين ارتباط را با مقوله پرسپكتيو مي يابد.
همينطور مسئله اي كه مي توان ‹‹ مالكيت ميكروفون در نمايش راديويي ›› ناميدش ، به نحوي مؤثر در ايجاد پرسپكتيو و جايگيري عناصر نمايشي در فضاي نمايش با فواصلي تعريف شده براي مخاطب، عمل مي كند. با اين توصيف ها، بديهي است
‹‹ پرسپكتيو ›› در نمايش راديويي ـ اگر بعد مفهومي ( Conceptual ) آن را به كناري بگذاريم ـ بازمي گردد به چگونگي تعيين جايگاه و مختصات قرارگيري و فاصله عناصر صوري نمايش ( مثلاً كاراكترها و اشياء ) از همديگر، كه به طرز عميقي
درفضاسازی نمايش راديوئی مهم و مؤثر است.

جايگاه تهيه كننده در نمايش راديويي :
تهيه كننده در سرتاسر جهان ، در نمايشهاي راديويي نقشي ويژه و بسيار مهم دارد كه به تعبير بسياري رأس هرم توليد نمايش تلقي مي گردد . اوست كه تصميم مي گيرد كاري انجام شود و به مرحله توليد برسد ؛ اوست که عوامل توليد را اگر انتخاب نكند ، نظرات مؤثري روي آنها اعمال مي كند ؛ اوست كه به لحاظ تماتيك اثري را كه قرار است براي رسانه اي به بار بنشيند ، كنترل مي كند ؛ اوست كه گاه به اثري ، مسير مفهومي ويژه اي مي بخشد . به عبارتي كاري شبيه ‹‹ دراماتورژ ›› انجام مي دهد ؛ هرچند نه دقيقاً به همان صورت و با همان شرح وظايف ، بلكه در مسيري مشابه و آنهم هر از گاه ؛ به هر رو به نظر مي آيد ، تهيه كننده جايگاهي بسيار مهم در دنياي توليد نمايش راديويي دارد . ولي در كشور ما ، اين جايگاه مطلقاً بر تهيه كننده مترتب نيست .
وظايف فوق در ايران ، ـ مخصوصاً در شرايط بعد از انقلاب اسلامي ـ ميان تهيه كننده ، سردبير و كارگردان تقسيم شده است . حضور عنصري به نام ‹‹ سردبير ›› كه به هر صورت مي دانيم محصول شرايط است نه مختصاتي علمي و آكادميك و قانون مند ، بسياري از نقشهاي ويژه تهيه كننده در جهان را ، اينجا به خود اختصاص داده
و تهيه كننده را به حد يك عنصر اجرايي لازم و مهم ـ مانند افكتور ـ تنزل داده است . در واقع اين اشاره خفيف شمردن حرفه اي يا عنصري چون افكتور به شمار نمي رود بلكه تنها نگاه به آن سو دارد كه تهيه كننده را خلع شده از اختيارات فرا گيرش به عنوان عنصري در مسير توليد معرفي مي كند . لازم به ذكر است كه در نگاه جهاني هم فراگيري وظايف و اختيارات فراگير تهيه كننده ، از ارزش كارگردان و نگاه سبك ساز و مؤثرش نمي كاهد بلكه به شدت روي آن تأثير مي گذارد .
در حال حاضر در كشور ما ، ‹‹ تهيه كننده ›› تنها در سليقه و سبك فضاسازي كه انتخاب موسيقي بخشي از آن است ، استفاده و انتخاب به جاي اصوات و افكت هاي آرشيوي يا اصطلاحاً كتابخانه اي ، كنترل هماهنگي هايي در فضاسازي و زواياي ديگر اجرا آن هم بيشتر در مقطع ضبط اثر مؤثر است . هرچند كه بايد طبق معيارهاي جهاني بيش از اينها نقش ايفاء كند .

جايگاه كارگردان در نمايش راديويي :
جايگاه كارگردان در كليه مديومهاي وابسته به ‹‹ درام ›› روشن و مبرهن و غير قابل انكار است . به هر رو انتخاب بازيگران ( Casting ) كه عاملي بسيار مؤثر ، در به بار نشستن ملزومات متن و اجرا به شمار مي آيد ، يكي از اصلي ترين نقشهاي كارگردان است . فراموش نكنيم نظري وجود دارد كه مي گويد ، انتخاب سنجيده بازيگران
حرفه اي براي به بار نشاندن اثري كافي است . اين نظر اگرچه اغراق آميز به نظر مي رسد اما خيلي هم دور از حقيقت نيست . از سويي تحليل اثر و انتخاب معقول و مؤثر آن به عوامل اجرايي ، كنترل مسير حركت عوامل اجرا در جهت زنده كردن تحليل ياد شده يا حتي تحليل افزوده شده اجرا به متن ، كنترل و ايجاد ريتم و تمپو در اجرا ، كنترل خلق فضاي ويژه اجرا با ياري تهيه كننده و افكتور و نظارت دقيق بر عملكرد بازيگران ، و نظارت بر طي مسيري پيوسته ، معقول و منطقي ـ منطبق بر منطق خود اثر ـ همه و همه به عنوان كار ويژه هاي كارگردان محسوب مي گردد .
خاصه اينكه ، طراحی ‹‹ ميزانسن ›› كه پيشتر ذكر آن رفت در تمام مديومهاي فوق الذكر ، يا محصول ذهن كارگردان است يا از فيلتر ديدگاه و ذهن او عبور مي كند.

افكت ( جلوه هاي صوتي ) :
افكت يا جلوه هاي صوتي يا شنيداري، يكي از مهمترين ابزارهاي خلق فضا در تخيل مخاطب به شمار مي رود و در هر حال به دو شكل تعريف و اجرا مي شود :
يكي جلوه هاي صوتي دستي يا نقطه اي يا زنده است كه توسط ‹‹ افكتور ›› در هنگام اجرا و ضبط نمايش تحقق مي يابند و همگي در نگاهي كلي حاصل برخورد كاراكتر با اشياء هستند؛ ( ريختن نوشيدني ؛ قدم زدن ؛ باز و بسته كردن در ؛ ورق زدن كتاب و روزنامه و … ) و ديگري جلوه هاي صوتي ضبط شده يا آرشيوي يا كتابخانه اي است كه بيشتر ـ لااقل در كشور ما ! ـ تأمين آن به عهده تهيه كننده است و اغلب صداهاي پس زمينه را شامل مي شود . ( صداي جمعيت يك رستوران؛ راه آهن؛ عبور و مرور خودروها؛ دريا؛ پرندگان و … )
بدون افكت يا جلوه هاي صوتي فضا ، اتمسفر و آمبيانس ساخته نمي شود و بدون اينها نمايش، ‹‹ نمايشي ›› نخواهد بود و نيرويي براي كمك به فرآيند
تصويرسازي ذهني مخاطب، از اثر ساطع نخواهد شد و تعامل ميان مخاطب و اثر مخدوش خواهد بود.
افكت، فضا مي سازد و فضا موقعيت را نمايشي تر مي كند و همانا اين نكته خود رسالتي بزرگ است .
روايت ـ راوي:
در اينجا منظورمان از روايت نحوه انتقال عناصر داستاني و ضبط و ربط آنها به مخاطب است و راوي كسي است كه در شكل اين انتقال سهمي به سزا دارد .
‹‹ روايت ـ راوي ـ زاويه ديد ›› مباحثي هستند وابسته به كليه آثار داستانگو كه در تمام مديومهاي داستان پرداز نقشي مهم ايفاء مي كنند . به دليل همين وابستگي و فراگيربودن بحث در كليه مديومها شكلهاي تعريف شده يكساني دارند كه در هر سه حوزه
‹‹ داستان ـ فيلم نامه ـ نمايش نامه راديويي ›› پاسخگوي نيازهاي اثر است .
روايت پسنديده تر كه اغلب نتايج قابل توجه تر و جالب تري به دست مي دهد ، روايت داناي كل از ماوقع است ؛ اما راه براي استفاده از شيوه هاي ديگر
( اول شخص ـ سيلان ذهن ) نيز بسته نيست . پس از تولد نمايشنامه هاي راديويي از سال 1924 در اروپا ، بسياري از نخستين نمايشنامه هايي كه اجرا و توليد شدند ، اقتباسهايي از نمايشنامه هايي صحنه اي بودند و بيشتر اين رويكردها ، به دليل ناتواني در انتقال اكثر اطلاعات بصري ، به آثاري كم مايه و رنجور بدل گشتند . از همان زمان براي برطرف کردن اين نقصها، ‹‹ راوي ›› ـ به معني استفاده از شيوه اول شخص يا به عنوان همان داناي كل آگاه به موقعيت ها و حوادث ـ پا به عرصه وجود گذاشت .
از وي به عنوان اطلاع دهنده هنگام تغيير زمان يا مكان، توصيف صحنه ها و وصف بهينه اتفاقات و اعمال رخ داده استفاده مي كردند .
بديهي است كه هرچه معيارهاي سفت و سخت تر و مدرن تر و به روزتري از زيبايي شناسي راديو بر ذهن نويسندگان درام هاي راديو و مخاطبان اين درام ها مي نشيند ، از ارزش و اعتبار ‹‹ راوي ›› كم مي شود . شايد نتوان از مقوله روايت به مفهوم عامش در نمايش صرفنظر كرد اما از ‹‹ راوي ›› آشنايي كه درباره اش سخن مي گوييم به راحتي مي توان چشم پوشيد . نگاه امروز مخاطب نيز از اين چشم پوشي استقبال مي كند .

ديالوگ ( گفتا شنود ):
ديالوگ در نمايش راديويي تفاوتي با ديالوگ در تئاتر ، سينما و تلويزيون ندارد و به لحاظ ويژگي و تعريف آكادميك و علمي با موارد نامبرده يكسان است . تنها به نظر
مي آيد كه ديالوگ در راديو ، بار سنگين تري بر دوش مي كشد و وظيفه بزرگتري بر عهده دارد . با توجه به روشن بودن تعريف و ماهيت ديالوگ از مكث بيشتر روي آن صرفنظر مي كنيم و تنها اشاره اي تيتروار به وظايف ديالوگ در كليه مديومها نموده، عبور مي كنيم :
1ـ انتقال اطلاعات
2ـ معرفي كاراكتر ( به لحاظ كليه وجوه عاطفي و عقلاني و فيزيكي واجتماعي )
3ـ جلب تمركز و توجه مخاطب به عناصر مهم موجود در پيرنگ اثر
4ـ نمايش و تعريف تم اصلي و تم هاي فرعي اثر
5ـ كمك به تعريف سطح احتمال در اثر
6ـ تأثير شايان توجهي در شكل گيري ريتم ، هارموني و تمپو در اثر
7ـ پيش برد زنجيره حوادث خط داستاني اثر
بديهي است اين وظايف زماني به بار مي نشيند كه ديالوگ با امكانات صحنه ، صحت و تناسب داشته باشد و در مسير تشعشعات ‹‹ كنش ›› اثر قرار داشته باشد . مهمترين نكته اينكه ، محصول و زاده ‹‹ نياز ›› كاراكترها باشد .
بازيگر و گوينده:
كدام نگاه است كه مي تواند اين دو را مترادف يا حتي نزديك به هم بينگارد ؟
طبيعي و بديهي است که بازيگر و گوينده تفاوتهايي بنيادين با هم دارند .
به هر رو بازيگر يك نقش در مسير فرآيندي خلاق گام مي زند كه غايت آن ، زايش ، ترسيم و ارائه يك هويت تازه است . بنابراين قرار است كه انساني
( يا موجودي با هويت انساني ) از طريق اين ترسيم ، زاده شده ، به مخاطب منتقل گردد؛ با كليه مشخصه هاي قابل ذكرش . اين كار بازيگر است كه با تكيه بر مهارتهاي فني اين حرفه ، ترفندهايي براي شكل گيري بهينه فرآيند ياد شده به كار مي گيرد تا مخلوق ، گوشت و پوست و خون و هويت و موجوديت داشته باشد كه درباره اصول بكارگيري اين مهارت ها و چند و چون ترفندها در اين مجال كوتاه به سختي بتوان حتي اشاره اي كوتاه كرد .
بازيگر تنها از اين حيث در راديو به گوينده شباهت مي يابد كه هر دو در اين مديوم خاص از صدا به عنوان اصلي ترين كار افزار بهره مي برند و گرنه امر بازيگر با مهارت گويندگي بسيار متمايز و متفاوت است .
گوينده با تكيه بر صدايي ويژه در مسير وظيفه محوله يك برنامه قرار گرفته ، در انتقال گزاره هايي معين از طريق صدا ، مسير حركت خود را شكل مي دهد ؛ حال آنكه بازيگر راديو باز با تكيه بر صدا ، كاراكتر مي سازد و زير و بم و نواخت ويژه بيروني و دروني آن را جان داده ، محصول ويژه حركت خود را در قالب كسي جز خودش به باور مخاطب مي نشاند .
شايد بي آنكه تأكيدي بيشتر روي اين امر داشته باشيم ، تمايز اين دو فن كاملاً عيان شده باشد ؛ هرچند كه در راديو ، ابزارهاي مشتركي بر اين دو مهارت قائلند .
بازي در راديو و تئاتر:
بازي در كليه مديومها ـ با تأكيد مي نويسم ـ يكي است و تفاوتي ندارد . بازي ، بازي است ؛ اين ظرف بازي است كه با خود ويژگي و تمايز مي آورد . به عبارتي ابزارهاي بازيگرانه و مستمسك هاي بازيگر در بسترهاي متنوع از يكديگر تمايز مي يابند .
اين ابزارها در تئاتر ، از راديو گسترده تر و پرشمارترند . اگر در تئاتر صدا و مهارتهاي بياني يكي از ابزارهاي بازيگرانه به شمار مي رود ، در راديو ، تمام داشته يك بازيگر همين است . هردو خلق مي كنند و ارائه مي سازند اما در راديو اين خلق ، تنها با صداست كه صورت مي پذيرد . ويژگي مهم بازي راديويي در اين راز پيچيده نهفته است كه صدا بايد در آن به پرورشي برسد كه نمايشگر اندام و عملكرد تنانه و فيزيكي نيز باشد . اين مقوله در راديو يك ضرورت است ، حال آنكه در تئاتر مي تواند وجود نداشته باشد و بدن و صدا مستقل از هم عمل كنند . اما نكته مهم شباهت ساز ميان اين دو همانا تلاش هر دو براي يك خلق باورپذير از نقش و پذيرفته شدنشان از سوي مخاطب است .


صدابرداری در راديو

آكوستيك استوديوها:
مشخصات اصلي يك استوديوي صدا در سه مطلب زير خلاصه مي‌شود:
1- داشتن زمان پسآوايي مناسب
2- يكنواخت بودن پخش انرژي صدا
3- عايق بودن از نظر صوتي نسبت به محيط خارج
مخلوط شدن صداي اصلي و انعكاس‌هاي آن، كيفيت خاصي را بوجود مي‌آورند كه به آن پسآوايی( (Reverberation مي‌گوييم .
به اتاقي كه هيچ انعكاسي درآن نيست اتاق مرده و به اتاقي كه انعكاس صدا در آن وجود دارد اتاق زنده مي‌گويند.
زمان قطع صدا از منبع صوت تا محو شدن صدا را زمان پس آوايي مي‌گوييم.
زمان Reverbبستگي به : نوع برنامه و حجم سالن دارد. اگر برنامه ما گفتار يا موسيقي مذهبي، كـُرال و ياگزارش و خبر و… باشد زمان Reverb زيادي احتياج داريم
كه البته در ميان اينها گفتار بدليل آنكه سعي در زيبا كردن و زياد كردن حجمش داريم زمان Reverb بيشتري احتياج دارد. مسئله ديگر حجم سالن است كه هرچه حجم سالن بيشتر باشد زمان Reverb هم بيشتر مي‌باشد.
در اتاق صامت Reverberation صفر است بطور كلي Reverberation را بايد طوري تنظيم كنيم كه در فركانس‌هاي مختلف Reverb ها يكسان باشد. مواد جاذب صوت به دو دسته تقسيم مي‌شوند:
1- خلل و فرج دار براي فركانس‌هاي بالا و مياني
2- رزوناتورهاي آكوستيكي براي فركانس‌هاي پايين
هر نوع برنامه‌اي استوديوي خاصي با مدت پس آوايي مشخص نياز دارد. اصولي ترين نكات در تعيين يك استوديو براي ضبط برنامه‌هاي راديويي با درنظر گرفتن رابطه منطقي بين نوع،كيفيت، زمان و امكانات برنامه عبارتند از: حجم استوديو، مكان استوديو و امكانات استوديو. عموماً استوديو را براي سه نوع برنامه راديويي طراحي مي كنند: استوديوي كوچك، براي ضبط و پخش برنامه‌هاي ساده (مانند: خبر، گفتار ساده، آگهي، سخنراني و مصاحبه دو يا سه نفره). استوديوي متوسط: براي ضبط برنامه‌هاي تركيبي (مسابقات وسرگرمي، حضور تعدادي تماشاچي) و استوديوي بزرگ با امكانات زياد و وسعت كافي براي ضبط برنامه‌هايي همچون شو، مسابقات بزرگ،
نمايشنامه‌هاي راديويي با حضور تعداد زيادي تماشاچي.



بكارگيري ميكرفون‌ها:
براي ضبط يك برنامه راديويي مي‌بايست ابتدا تحليل دقيقي از محدوده فركانسي و سطح صدا و ساير ويژگيهاي صداي مورد نظر بدست آورد. اين امر مستلزم وجود و به كارگيري تجهيزات فوق حرفه‌اي، گوشهايي آزموده و تجربه كافي و مفيد است.
در اين ميان ميكرفون بكار رفته براي صدا برداري از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. مي‌دانيم كيفيت صداي حاصل از ميكرفون‌هاي خازني در استوديو بهتر از ميكرفون‌هاي ديناميكي است. بنابر اين براي تحليل صداي يك گوينده و ضبط صداي وي جهت برنامه ترجيحاً بايد از ميكرفون‌هاي خازني سود برد.
هنگام تحليل و آناليز صداي يك گوينده بايد از كاربرد هرگونه اكولايزر يا فيلتر در سر راه صداي حاصل از ميكرفون اجتناب كرد. پس از شنيدن صداي حاصل با توجه به نسبت دامنه فركانسهاي گوناگون صدا، دوري يا نزديكي صدا، وجود يا عدم اغتشاشات مزاحم مانند “پ” زدن “س” زدن، تناسب و بالانس مورد نظر را وسيله كاربرد اكولايزر، تغيير زاويه و مكان ميكرفون نسبت به دهان گوينده و بكارگيري مناسب منحني پاسخگويي ميكرفون ايجاد نمود. برنامه‌هاي راديويي بطور معمول متني دارند كه به وسيله گوينده يا مجري خوانده مي‌شود. در برنامه‌هاي راديويي هر صدائي بجز صداي برنامه مي‌تواند تمركز حواس و توجه شنونده را از موضوع اصلي برنامه دور كند.
بنابراين يك برنامه راديويي بايد عاري از نويزهاي آكوستيكي همچون صداي كاغذ متن برنامه و برخورد مجري و هنرپيشگان با ميكرفون‌‌، پايه ميكرفون‌‌، ميزو غيره باشد. از ديگر اصوات اضافي كه در برخي موارد بسيار آزار دهنده است هنگام اداي برخي حروف مانند پ ‌‌، ت ‌‌، س و ش ايجاد مي‌شود كه از آن به “پ” زدن يا “س” و “ش” زدن نام برده مي‌شود.
هنگام كاربرد ميكرفونها در برنامه‌هاي راديويي بايد به نوع آنها (خازني‌‌، ديناميكي)‌‌، جهت دريافت صدا‌‌، ميزان حساسيت و محدوده پاسخ فركانسي آنها توجه نمود. همچنين فاصله‌، جهت و زاويه قراردادن ميكرفون در مقابل منابع صوتي(گويندگان‌‌، هنرپيشگان) و هدايت گويندگان درباره رعايت فاصله‌‌، جهت و زاويه آنها نسبت به ميكرفون نكاتي است كه براي نيل به بهترين كيفيت صوتي بايد مورد نظر باشد. .
گاهي اوقات لازم است صداي برخي گويندگان در محدوده 1200 هرتز تا 3000 هرتز با استفاده از اكولايزرميز صدا به اندازه3 تا 6 دسي بل تقويت گردد تا وضوح كلام افزايش يابد. اين امربه حضوربخشي (Presence ) بيشترگفتار و رسا و نافذ بودن‌آن‌مي‌انجامد. آوا يا صداي انسان تنوع و تطبيق پذيري بسيار بيشتري نسبت به سازهاي موسيقي دارد. بخشي از ويژگيهاي صداي انسان حاصل كنترل زير و بمي‌ توسط تارهاي صوتي است و در كنار آن شكل پذيري محفظه‌هاي دهان‌‌، بيني و گلو در چگونگي صدا موثر است. اين ويژگيهاي صدا دهي كه برتشديد اين محفظه ها استوارند منشأ اصوات صدا دار هستند و در نتيجه در قابل فهم بودن گفتار سهم بسزايي دارند. بيشترين اين قابليت بين فركانسهاي 200 تا 2700 هرتز است. ويژگيهاي ديگر گفتار‌‌، صفيرها و توقفهاي متنوع آن است كه با تشديدهاي صداساز همة‌ آنچه را كه براي قابل فهم بودن هرچه بيشتر آوا لازم است در اختيار مي‌گذارند.
ارتعاش تارهاي صوتي ‌‌حجم ‌‌، ويژگي و توانايي‌ توليد آوا را افزايش مي‌دهد. ازآنجا كه نواحي آوا ساز در مردان و زنان بايكديگر اندك تفاوتي دارند صداي زن در نواحي‌ تشديد هماهنگهاي (Harmonics) كمتري دارد و به اين ترتيب كيفيت آن مي‌تواند خالص‌تر از صداي مرد باشد. گستره فركانسي آوا ي انسان تقريباً دو اكتاو است.
براي ميكرفون هايي كه از عهده پاسخگويي به صداي سازهای اركستر برآيند پاسخگويي به صداي انسان نه از جهت گستره فركانسي و نه از جهت دامنه و حجم صدا مشكلي ايجاد نمي كند مگر در مورد اصواتي همچون “ پ” و “ ت” كه چنانچه شخصي مستقيماً مقابل ميكرفوني آنها را ادا كند امكان ايجاد اعوجاج وجود دارد. هرچند امروزه بيشتر ميكرفونهايي كه كاربرد حرفه‌اي دارند داراي پاسخ يا گستره فركانس 20ـ 20000 هرتز هستند اما گاهي اوقات با استفاده از ميكرفوني كه در محدودة فركانس 6000 تا 8000 هرتز خروجي قوي‌ تري دارد مفهوم بودن گفتار افزايش مي‌يابد. ولي بايد در نظر داشت كه اين امر باعث افزايش دامنه اصوات صفيري همچون “س ” خواهد شد.
ميكرفونها نمي‌ توانند بين اصوات مستقيم منتشره از منابع صوتي و اصوات منعكس شده از سطوح و اشياء اطراف منابع صوتي فرقي بگذارند و آنها را از يكديگر تفكيك نمايند. همچنين يك ميكرفون نمي‌تواند شرايط و خصوصيات آكوستيكي محيط قرار گيري خود در آن را بهبود بخشيده و يا تغيير دهد. بنابراين هنگام صدابرداري بايد براي‌ تعيين نسبت اصوات مستقيم به اصوات منعكس شده به اين نكته توجه نمود.
در هر فضاي بسته‌اي همچون يك اتاق درفاصله‌اي مشخص از منبع صوتي،
(مانند يك گوينده) شدت صداي مستقيم و منعكس شده با هم برابر هستند كه به آن فاصله بحراني يا critical Distance مي‌گويند و آنرا به DC نشان مي‌دهند.
اگر ميكرفوني در "فاصله بحراني" و يا بيشتر از آن قرار گيرد كيفيت صداي دريافتي بسيار كم مي‌شود كه اين كاهش كيفيت به“ اكويي” بودن شناخته مي‌شود. در اين حالت كلمات يك گوينده بسختي درك مي‌شود زيرا اصوات منعكس شده اصوات مستقيم را پوشانده و آنرا نا مشخص و محو مي‌نمايند. براي‌ تعيين فاصله بحراني مي‌بايست از دستگاه سونومتر استفاده كرد. اما بفرض دانستن مقدار آن بايد دانست كه يك ميكرفون همه جهتي (Omnidirectional) نبايد دورتر از 30% فاصله بحراني از منبع صوتي قرار گيرد. اين در حاليست كه ميكرفونهاي يك جهتي همچون كارديوييد، نبايد از 50% “فاصله بحراني” فراتر روند. براي مثال اگر “فاصله بحراني”‌ در يك اتاق 3 متر است( يعني در فاصله 3 متري از گوينده شدت صداي مستقيم و صداي انعكاس يافته وي با هم برابرند).‌ يك ميكرفون همه جهتي نبايد از فاصله يك متري گوينده دورتر باشد. در حاليكه يك ميكرفون يك جهتي مي‌تواند در فاصله 5/1 متري باشد.
اولين نيازي كه در كاربرد ميكرفونها مطرح است توانايي انتقال وضوح گفتار و يا محتواي موسيقي و افكت است. در شرايطي كه داراي پوشش آكوستيكي نامناسب و يا سرو صداي زمينه‌اي زياد باشيم اين نياز بر ديگر نيازها مانند پرسپكتيو و زيبا شناسي صدا اولويت دارد.
انتخاب نوع ميكرفون و محل قرار گيري آن با توجه به محدوديتهايي مانند شرايط آكوستيكي ‌‌، نويز زمينه و جابجايي منبع صدا صورت مي‌گيرد. با تغيير فاصله ميكرفون و دورتر كردن آن و يا با كاربرد بادگير مي‌توان از “پ” زدن جلوگيري كرد. و نيز با تغيير زاويه ميكرفون و يا تضعيف فركانسهاي بالا مي‌توان “س” زدن را كاهش داد. (منظور از “س” زدن افزايش فوق العاده دامنه فركانسهاي آن و توليد اعوجاج توسط ميكرفون است) (“پ” زدن يعني هنگام تلفظ حروفي همچون “پ” توسط گوينده صدا دچار اعوجاج مي‌گردد كه علت آن خروج ناگهاني هوا از دهان گوينده و برخورد آن با ديافراگم ميكرفون مي‌باشد) . در استوديوهاي راديويي گوينده هنگام گويندگي بايداز پايين انداختن سرخود، هنگامي كه پايين صفحه را مي‌خواند خودداري كند. استفاده از پايه‌اي مخصوص براي كاغذهاي متن به شكلي كه داراي شيب بوده مي‌تواند براي گويندگان سهولت بيشتري در اجرا ايجاد كند. ضمن اينكه شيب پايه مذكور مانع از رسيدن بازتاب صدا از ميز به ميكرفون مي‌شود. براي صدابرداري از افكتهايي كه در داخل استوديو نمايش ايجاد مي‌گردد و صدابردار بايد از يك يا چند ميكرفون استفاده كرده و متناسب با نيازهاي فني و هنري پس از تصحيح صداي حاصل توسط ميز صدا و هماهنگي سطح (Level) صداي آنها با بقيه برنامه افكت ها را صدابرداري نموده و آنها را در برنامه نمايش استفاده كند.

زيباشناسي صدا:
اساس جاذب بودن يك صدا در وهله اول كيفيت آن و در وهله دوم اندازه و نسبت آن با ديگر اصوات است. مثلاً در اجراي زنده يك قطعه موسيقي علاوه‌براينكه صداي تك تك سازها ممكن است زيبا بنظر برسد ميبايست اندازه صداي آنها نسبت به بقيه سازها نيز طوري باشد كه نه خيلي ضعيف و نه خيلي قويتر از آنها شنيده شود. فقط در اين صورت است كه از شنيدن صداي اركستر موسيقي احساس خوبي به وجود مي‌آيد.

در برنامه‌هاي راديويي نيز پديده رعايت نسبت اندازه صداهاي مختلف اهميت بخصوص دارد. البته استاندارد خاصي براي نسبت سطوح صداهاي مختلف در راديو مثل كلام با موسيقي زمينه يا اندازه افكت‌ها با صدا‌هاي اصلي و غيره وجود ندارد ليكن يك صدا بردار حرفه‌اي با استفاده از قدرت شنوايي خوب و حساس خود و نيز تكنيكهاي مناسب و نسبت سطوح با هم را طوري تنظيم خواهد كرد كه انتهاي هر صدا و شروع صداي بعدي دلنشين و هماهنگ با طبيعت گوش و احساس شنوندگان باشد تا از بروز پرش‌هاي ناگهاني سطح صدا هنگام پيوند دو بخش يك برنامه و يا دو برنامه متوالي جلوگيري شود.
براي مثال هنگام تركيب كلام با موسيقي زمينه بهتر است اگر سطح صداي گوينده حول و حوش odB و 1% است سطح موسيقي هيچگاه از 60% تجاوز نكند و حتي اگر از موسيقي شلوغتر (تعداد ساز بيشتر) استفاده مي‌كنيم سطح صداي آن از 60% هم بايد كمتر باشد. بنحوي كه موسيقي نه كلام گوينده را بپوشاند نه اينكه اصلاً شنيده نشود.
به هرحال توصيه مي‌شود پيوسته حس شما با گوش شما هماهنگ باشد وعلاوه بر رعايت محدوده‌هاي مجاز فني جنبه هنري برنامه ها را فراموش نكنيد. در برنامه‌هاي راديويي سه عامل موسيقي، گفتار و افكت‌هاي صوتي عناصر اصلي ساخت برنامه هستند.
با توجه به عدم كفايت Vu متر براي كنترل يكنواختي و هماهنگي
سطوح (Levels) گفتار، موسيقي و افكت لازم است صدا بردار با اتكا به قضاوت شنيداري خود بهترين توازن و بالانس را براي سطح و دامنة‌صداهاي مختلف ايجاد نمايد. ضمن اينكه موسيقي‌هاي مختلف، گفتار‌هاي معمولي يا نجواها و افكت‌هاي ضعيف و قوي بايد به نسبت متعادل ومناسبي در كنار هم قرار گيرند. هماهنگي سطوح صدا شامل يكنواختي نسبي سطوح صدا در بخش‌هاي مختلف يك برنامه، عدم وجود افت و خيزهاي ناگهاني، غير طبيعي و آزار دهنده هنگام پيوند و اتصال گفتار به گفتار، گفتار به موسيقي، موسيقي به گفتار، افكت به موسيقي و غيره مي‌باشد. بدين خاطر درهنگام ضبط يك برنامه راديويي يا پخش زنده يك برنامه بهتر است سطح شنيداري (Monitoring Level) ثابت باشد تا گوش بتواند قسمتهاي مختلف برنامه را با يكديگر مقايسه كند.
وضوح گفتار و موسيقي و چگونگي استفاده از مدارات تصحيح كننده
(اكولايزر و فيلتر)ميزان شفافيت صدا را تعيين مي‌كند. رعايت پرسپكتيو صدا كه همان بعد صدا يا دوري و نزديكي هنر پيشگان و ساير منابع صوتي به ميكرفونهاست بايد در صدا برداري نمايش‌هاي راديويي مورد توجه باشد. هرچند محدوديت امكانات سخت افزاري و ويژگيهاي صداي برخي گويندگان امكان حذف كامل اشكال فوق را ناممكن مي‌سازد اما با شناخت امكانات موجود و ويژگيهاي صداي گويندگان راديو مي‌توان درباره ميزان تلاشي كه صدابردار براي برطرف نمودن اصوات اضافي فوق نموده است قضاوت كرد.
انتخاب نقاط مناسب در موسيقي و افكت براي شروع و پايان فيداين
(افزايش تدريجي سطح صدا) و فيداوت (كاهش تدريجي سطح صدا) و اجرائي نمودن نيازها و خواسته‌هاي تهيه كننده در اين مورد و رعايت يكنواختي فيدها متناسب با نوع موسيقي از نكاتي است كه بايد مورد نظر باشد.
هدف اول در صدابرداري راديويي دريافت سطح مناسبي از صداست تا سيگنال خروجي در سطح قابل قبولي قرار گيرد و دومين هدف كاهش دريافت نويزهاي صوتي زمينه‌ است. اين امر به معناي‌ تصميم گيري درمورد كاربرد يك يا چند ميكرفون، انتخاب ويژگيهاي جهتي و فركانسي آنها با توجه به منابع صوتي و شرايط آكوستيكي است. گاهي اوقات نيز صدا بردار مي‌تواند نسبت به مكان قرارگيري منابع صوتي اعمال نظر نمايد. هدف سوم كه پس از نيل به اهداف قبلي بايد در پي‌آن بود تعبيه ميكرفون در فاصله و زاويه‌اي است كه از جنبه هنري ميزان مناسبي از تقويت آكوستيكي استوديو را در اختيار بگذارد. اين امر به معناي كنترل نسبت صداي مستقيم به غير مستقيم و اطمينان از كيفيت مناسب صداي غيرمستقيم است.
با اين وجود مي‌توان تقويت آكوستيكي استوديو يا محل اجرا را با دستگاههاي مولد پس آوايي(Reveberation) بدست آورد. در اين حالت مي‌توان به هر منبع صوتي مقدار پس آوايي خاصي داد. اين امر با رعايت هدف چهارم كه بايد تلاش جهت جدا ساختن منابع صوتي از يكديگر بصورتي كه هر يك بتوانند به گونه‌اي خاص پردازش گردند ميسر مي‌گردد.
صدابرداري خوب تنها به صورت ذهني و حسي قابل ارزيابي است و با هيچ دستگاهي قابل اندازه گيري نيست چون اصولاً امري هنري مي‌باشد. در شرايطي كه مقادير متفاوتي از زمان و حجم اكو براي دو يا چند گوينده مورد نياز باشد يا بايد گويندگان دور از هم قرار گيرند و يا اينكه هر يك در نقاط كور ميكرفون ديگري واقع شوند.
اگر مقدار پس آوايي كمتر از حد مشخصي باشد هيچ تأثير مشهودي نخواهد داشت. اين حد را ميزان سيگنال ارسالي براي اكو تعيين مي‌كند. براي هر موقعيت اكو سطحي از صداي اصلي وجود دارد كه پايين تر از آن‌‌، پس‌آوايي قابل شنيدن و احساس نيست. البته اين امر به ميزان صداي بلندگوي شنونده نيزبستگي دارد.




كنترل حجم صدا:
كنترل حجم صدا از جنبه‌هاي فني و هنري ضروري است. هر دستگاه پخش صدا مجهز به نوعي ابزار كنترل حجم صدا ست. به هنگام ضبط برنامه‌هاي‌ توليدي و يا
پخش برنامه‌هاي زنده راديويي لازم است حجم كلي صدا در محدوده معيني بنام گستره پويايي (DynamicRange) سيستم‌هاي ضبط و پخش قرار بگيرد.
در غير اينصورت دچار اعوجاج (Distortion) سيگنال صدا در سطوح بالا و يا تداخل سيگنال صدا با نويز در سطوح پايين خواهيم شد. با رعايت و توجه به قرارگيري حجم صدا در محدوده مجاز گستره پويايي از نظر فني مشكلي در رابطه با كنترل حجم صدا باقي نمي ماند. علاوه بر اين برخي از برنامه‌هاي راديويي مانند نمايش و موسيقي كلاسيك داراي گستره پويايي يا ديناميك رنج زيادي هستند (به فرض توانايي سيستم‌هاي صوتي و فرستنده ها و گيرنده‌هاي خانگي) كه نمي‌توانند در شرايط معمولي در منازل و اغلب مكانها قابل قبول باشند. زيرا اينگونه برنامه‌ها داراي افت و خيزهاي زيادي در حجم صدا هستند. بنابراين لازم است پس از در نظر گرفتن محدوديت گستره پويايي سيستم‌هاي فني و عدم تجاوز از آن در مورد برنامه هايي همچون نمايش و موسيقي كلاسيك به كنترل حجم صداي نهايي اقدام نمود. تا فاصله حداكثر و حداقل سطوح صدا ضمن رعايت جوانب هنري كاهش يابد. در اين صورت شنونده مجبور نخواهد بود صداي گيرنده خود را در طول يك برنامه مرتباً تغيير دهد.
دليل ديگري كه بايد حجم صدا كنترل شود لزوم تطبيق و همسان سازي سطوح برنامه‌هاي‌ توليد شده در مكانها و استوديوها ي مختلف مي‌باشد كه ممكن است بخاطر عدم تنظيم بودن دستگاههاي ضبط در آنها داراي صداي متفاوتي باشند. اين امر به ايجاد توازن و تعادل در سطوح و حجم صداي برنامه‌هاي متوالي در حين پخش از فرستنده ها مي‌انجامد.
دليل چهارم براي كنترل صدا لزوم گزينش و توازن بين قسمتهاي گوناگون يك منبع صوتي است. كنترل حجم صدا با توجه به اهميت آن قسمت مي‌تواند براي‌ توجه دادن شنونده و تأكيد بيشتر بكار رود. البته كنترل صدا در اين موارد با درنظر گرفتن.
کارگردان و يا آهنگ ساز خواهد بود. دو مثال بارز در اين مورد افزايش بيشتر سطح و حجم صداي يكي از شخصيت‌هاي نمايش نسبت به بقيه و يا كاهش سطح و حجم صداي يك ساز خاص نسبت به بقيه در يك قطعه موسيقي است.
براي نيل به كنترل صحيح صدا از جنبه فني بايد دستگاههاي اندازه‌گيري مانندVU‌‌، ميتر را بكار برد. اما دستگاههاي اندازه گيري همچون VU ‌‌ نمي‌توانند در مورد حجم صدا داوري هنري كنند و ياحتي ارزيابي دقيقي از بلندي صدا كه امري ذهني و حسي است ارائه دهند.
كنترل كارآمد صدا تنها به كمك سيستم بلندگويي با كيفيت حرفه‌اي همراه با استفاده از VU ميسر مي‌گردد. همانطور كه يك راننده اتومبيل بدون توجه به عقربه كيلومتر شمار سرعت خود را حدس مي‌زند يك صدا بردار نيز بايد با استفاده از بلند گوي مونيتورينگ با كيفيت بالا نسبت به حجم و سطح صدا قضاوت نمايد و براي رعايت مسائل فني كنترل حجم صدا گاهگاهي به VU نظر بياندازند.
در كنترل حجم صدا در طول يك برنامه چنانچه تأكيد بر اعمال تغييرات به شكل مخفي و بدون جلب نظر شنونده باشد بهتر است اين عمل در فواصل خالي از صدا انجام گيرد همچنين چنانچه در نظر باشد سطح صدا‌‌،‌ به منظور ايجاد اثر نمايشي به تدريج كاهش داده شود كنترل بايد روي صدا و تدريجاً گفتار بدون وقفه و نه فواصل خالي انجام گيرد.
چگونگي‌ تطبيق سطوح صداي قسمتهاي مختلف يك برنامه بسيار مهم است تا كنون استاندارد واحدي براي اين تطبيق ارائه نشده است زيرا مسائل زيادي مانند سليقه شنوندگان و برنامه سازان ‌‌، تنوع فرستنده‌هاي پخش صدا ‌‌، شرايط نامساعد شنيداري (مثلاً در داخل اتومبيل يا گيرنده‌هاي كم كيفيت) در چگونگي تطبيق دوبخش يك برنامه يا برنامه‌هاي متوالي دخالت دارند. براي روشن شدن مطلب فوق يكي از پيشنهادها مي‌تواند اين باشد كه سطح كلامي كه در پس موسيقي مي‌آيد. 2 دسي بل پايين تر از سطح عادي در نظر گرفته شود و سپس اين فاصله كم و بتدريج پر شود تا سطح كلام به حد عادي برسد. هدف از اين كار جلوگيري از ايجاد احساس پرش در سطح صدا از جانب شنونده است. بهرحال نمي‌ توان دستورالعمل يكساني را براي‌ تمامي شبكه‌هاي راديويي، تلويزيوني و نيز ديگر موارد ضبط و پخش صدا همراه با تصوير يا بدون آن تهيه نمود ولي بايد دقت كرد تا هنگام اتمام يك بخش از برنامه و شروع بخشي ديگر و يا مهم تر از آن اتمام يك برنامه و شروع برنامه جديد شنونده احساس پرش در سطح صدا را نداشته باشد. زيرا در اين صورت دچار احساس ناخوشايندي شده و سريعاً نسبت به تغيير سطح صدا از طريق گيرنده خود اقدام مي‌كند.
در بعضي از شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني با توجه به نظر خواهيهايي كه از مردم عادي، موسيقيدانها و صدابرداران مجرب به عمل آمده سطوح پخش انواع موسيقي‌ تعيين گرديده است. شبكه‌هاي راديويي ويژه كه نوع برنامه‌هاي آنان محدود است
(مثلاً بيشتر موسيقي و كلام ) زنجيره‌هاي اتصال محدودي دارند (كلام به موسيقي يا موسيقي به كلام). اما در شبكه‌هاي راديويي كه داراي برنامه‌هاي گوناگون از قبيل اخبار‌‌، نمايش موسيقي سبک، موسيقی کلاسيک، بحث وگفتگو ‌‌،‌ گزارش و تلفن و غيره هستند مشكلات تطبيق سطح صداي برنامه‌هاي متوالي مي‌تواند به يك معضل تبديل گردد زيرا نيل به تطبيق ايده ال باتوجه به پارامترهايي همچون اهميت برنامه ها‌‌،‌سليقه‌هاي متفاوت شنوندگان و رعايت مسائل فني و غيره بسيار سخت است.
به هرحال مهمترين مهارتي كه يك صدابردار بايد كسب كند داوري شنيداري جهت كنترل حجم صدا و رعايت مسائل فني و هنري ناشي از آن است.

اين کار پرشتاب اقتباسی بود از آثار و گفته های آقايان:
- احمد سروری
- نصرت الله بابائی
- توران علی
- فرانسيس رالت
- ايوب آقاخانی
- علی صفادل

برخود لازم می دانم از زحمات صادقانه همکارانم آقايان:
محمدحسين سعيدی- کوروش نسبی تهرانی- مصطفی رضازاده و خانم اعظم کمائی که در بازخوانی- گردآوری و تنظيم اين مجموعه صميمانه تلاش کرده اند، سپاسگزاری کنم. همچنين يادآورمی شوم که مطالب حاضر نيز بر روی سايت جشنواره به آدرس:
WWW.Radio Fetival.ir می باشد.





با آرزوی موفقيت همه همکاران
مسئول آموزشکده ششمين جشنواره بين المللی برنامه های راديوئی
هادی پرگير